در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال سمانه سرحدی زاده | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 14:33:43
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
خوبی رونق دوباره تاتر این است که می توان کارهای متنوعی را انتخاب کرد. برای من نمایش هایی که رنگ کهنگی نداشته باشند در اولویتند. یعنی در متن و داستان تازگی داشته باشند. بابا ادم از این دست به شمار می رود. به نظرم نمایش یک حرف مهم دارد: چه بسیار جوانانی که در این سرزمین غلط یا درست سر سبزشان به خاطر ایدئولوژی بر باد رفته... و چه بسیار پدر و مادرهایی که جگر سوخته شدند... این خاک چه بلاها که ندیده... لیلی عاج یک زاویه دید متفاوت برای روایتش انتخاب کرده و مثل همیشه چند دل مشغولی ثابت دارد: رویداد مستندی که نمایش شده و شخصیتی از طبقه کارگر... زنی که به جیب خالی پدر و سفره خالی شان نگاه کرده و رفته دنبال جامعه بی طبقه اما افسوس که جامعه بی طبقه سرابی بیش نیست... نمایش شریف بابا آدم را بسیار دوست داشتم چون نگاه انسانی دارد. بازیگران تلاشی برای دیده شدن ندارند. به اندازه ظاهر می شوند. نمایش صحنه به صحنه جان می گیرد و این از محاسن کار است. به نویسندگان زنی مانند خانم عاج باید تبریک گفت زیرا قصه ای برای گفتن انتخاب کرده که شنیدنی است هر چند ممکن است با ایدئولوژی برخی سازگار نباشد. و اما یک گلایه کوچک متاسفانه صندلی های کناری ردیف ده و یازده سالن چهارسو دید خوبی ندارند و کاش حالا که فاصله گذاری کرونایی در سالن ها اتفاق افتاده، این نقاط کور مسدود می شد. بابا ادم را پیشنهاد می کنم چون طراوت و تازگی دارد بعلاوه چند بازی بی نظیر و موسیقی های جانداری که در خدمت اثر است.
خاک سفید و بازیگرانی که درخشان بودند. با توجه به اینکه علاقمند پرو پا قرص نمایش های اجتماعی هستم، خاک سفید گزینه مناسبی برای تجدید دیدار با تاتر بود. در همان آغاز ورود به سالن موسیقی و صحنه همه چیز را لو می دهد و می گذارد کف دستت و می گوید با چه جور نمایشی مواجهه خواهی شد. اما قصه و ادم هایش آرام آرام خودشان را به معرفی می کنند. باید تا میانه نمایش صبوری کنی تا روابط ادم های نمایش و دغدغه کلی شان را درک کنی... و مشکل من دقیقا با همین دغذغه است. انتقامی از برادر، دعوای برادان خلافکار... به محض اینکه این موضوع را می فهمی نمایش کم کم مثل شمعی یکباره خاموش می شود چون به خودت می گویی این همه تلاش برای همین... گویی منتظر چیزهای دیگری هستی... فضا سازی و خلق حال و هوای کلی اثر را دوست داشتم، اما گمان می کنم قصه می توانست چیزهای دیگری جز روایت پریشانی چند غربت نشین و عادی سازی زندگی و معاش با مواد مخدر داشته باشد. خشونت و زبان در ناخودآگاه من را یاد مک دونا می انداخت. اما فرم و ساختار نمایشنامه عقیم می ماند و تبدیل به یک مک دونای وطنی نمی شود و در نهایت در قد و قواره ی فیلمی مثل شنای پروانه باقی می ماند. دیالوگ نویسی خوب و جاندار بود، اما گاهی کلمات نافهموم می شدند، مخصوصا در مورد بازیگری که یک چشمش در کودکی آسیب دیده و کارکتری محوری هم داشت. به هر حال خاک سفید نمره قابل قبول می گیرد و باید به این گروه جوان خسته نباشید گفت.
چند گله کوچک ، صدای موسیقی آغاز نمایش بسیار کر کنده است.
در شبی که به تماشای اثر نشستیم متاسفانه فاصله گذاری مربوط به کرونا رعایت نشده بود و خیلی از تماشاگران در آغاز و میانه نمایش ماسک خود را برداشته بودند. کاش سالن شهزاد تمهیدی برای این موضوع بیاندیشد.
سمانه عزیز
بی نهایت متاسفیم از این اتفاق
حتمن این نکته را در دستور کارمان لحاظ خواهیم کرد
به امید دیدار مجدد شما
۲۹ آبان ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بعد از مدت‎ها دوباره نفس کشیدن در هوای تاتر را تجربه کردم. به خاطر کرونا مدتی طولانی از تاتر عزیرم دور بودم. حالا دیگر می‏شود به اعتماد نام سجاد افشاریان کاری را برای دیدن انتخاب کرد. نمی‎دانم مدت‎هاست تاتر ندیده ام یا انتظارم زیادی بالا رفته... خاطره گویی های نمایش من را نیمه راه رها می کردند و جهان نمایش برایم غریب و گنگ می آمد. صادقانه بگویم در همه چیز کمی ادای روشنفکری دیدم. بازی ها بد نبود اما چنگی هم به دل نمی زد. با این و جود نمایش لحظات درخشانی دارد که نمی شود نادیده اش گرفت.
امیر مسعود و فرناز نوروزی این را خواندند
میلاد اردوبادی و farinaz ordubadi این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
برای لیلی عاج و نمایش های کارگری اش
الان دیگر لیلی عاج برای خودش یک شناسنامه و اندیشه اثر مشخص دارد. روایت طبقه ی کارگر... و اما کمیته نان... ... دیدن ادامه ›› کمیته نان بیشتر از آنکه در مورد کولبران باشد، در مورد دانشجوی سیاسی کردی است که در دانشگاه تهدید شده ( پروندهای بسیاری درمورد ستاره دار شدن دانشجویان کرد اپوزیسیون در دانشگاهها وجود دارد ) و حالا خانواده ی کارگرش باید او را به همراه کولبرها از مرز خارج کنند... کمیته نان تلاش می‏کند در جریان حق طلبی کارگرها این بار دانشجو ها را هم به ماجرا اضافه کند، اینکه نویسنده تا چه اندازه موفق بود، بستگی به شناخت و دقت مخاطب دارد، هرچند نوسینده مثل آثار پیشین خود، زبان گزنده و تند وتیزی دارد و در دیالوگ نویسی و شوخی نویسی موفق است و حتی داستان ملودارم خانوادگی را هم به خوبی روایت می‏کند، اما به نظر می رسد در نگاه اش به مبارزات کارگری کمی عقب نشینی کرده و می خواهدحرفهای را بزند ولی از ترس اش آنها را قورت می‏دهد... در کل کمیته نان را باید دید، اول به دلیل بازی های درست و یک اندازه بازیگرانش و بعد به این دلیل که سیاسی ترین و تند وتیز ترین نمایش این شبهای تاتر تهران است که در لحظاتی با فرار از سانسور حرفش را می‏زند هرچند بعد با ترس پشت مناسبات خانوادگی شخصیتها پنهان می شود... کمیته نان را باید دید تا تاتر کارگری هم نفس بکشد... کمیته نان را باید دید چون جنس کاملا متفاوتی از نمایش اجتماعی را مطرح می کند و حال و هوای انتقادی متفاوتی دارد آن هم بدون شعار زدگی...
سمانه ی عزیز
سپاس از حضورتان
و ممنون از نوشته ی دقیق و درج نظرتون
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
قطعا این اجرا بهترین اجرا از آثار دورنمات نیست، اما بواسطه کارگردانی پیروز فر و توقعی که در مخاطب به وجود می آورد دیدنی می شود. فارغ ار کشدار بودن بعضی صحنه ها و بازی‎های نسبتا خام برخی از بازیگران جوان، اثر نمایشی قابل تحمل است. هر چند در یک نگاه کلی باید گفت این نمایش نسبت به کارهای قبلی کارگردان اتفاق ویژه ای محسوب نمی شود و چه بسا پیروز فر را بتوان کارگردان و بازیگر نمایش های جمع و جور با تعداد پرسوناژ اندک دانست.
بنده هم کاملا موافقم با نظرات شما. واقعا میشه گفت آقای پیروزفر در نمایش های کم بازیگر واقعا درخشان تر عمل کرده اند.
۳۱ فروردین ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بزرگترین ویژگی اکوان دیو، کیفیت اجراست. کیفیتی که در صحنه، لباس، کارگردانی، متن و بازی‎ها به خوبی قابل تشخیص است. تا جایی که وقتی از سالن نمایش بیرون می‏آید به خودتان میگوید آفرین به این گروه اجرایی که تا این اندازه هماهنگ بودند. آفرین به کارگردان و گروه همدل اش و ایده های جذاب اجرای شان ... این نمایش رو از دست ندید چون علاوه به نگاه متفاوتی که به شاهنامه داره ، اجرای دقیق و پرزحمتی را خواهید دید که خالی از لطف نیست
مطول و کش دار تا جایی که تماشاگران بارها یواشکی تلفن همراه خود و زمان را چک می کردند... تلاش و هزینه ای که به ثمر ننشته... همه چیز دارد و هیچ چیز ندارد، خوانده و آواز و رقص و قصه و صحنه پرهزینه و گاهی دیالوگ های درخشان... اما متاسفانه نشده آن چیزی که باید بشود... شاید اگر متن دراماتورژی می شد و اجرا زمان معقولی داشت و بازیگران تمرین بیشتری می کردند نتیجه فرق می کرد... همگی خسته نباشید... سالن محترم مهرگان لطفا لطفا فکری برای تاخیرهایتان بکنید... هوا بسیار سرد و ورودی و سالن انتظار تماشاخانه افتضاح است...
مهدی علی‌نژاد (mehdialinezhad)
سلام و ارادت امیدوارم در حضور بعدی شما ایرادات برطرف شده باشد
۲۳ دی ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از اونجایی که اغلب نمایش های این روزها به خاطر مشکلات اقتصادی و شرایط عجیب و غریب تماشاخانه های خصوصی کمتر جلوه‏ ای از تصویرسازی درخشان و ایده‎های طراحی صحنه ی ناب برخوردارن، ناخودگاه هر وقت قراره اثری از دکتر رفیعی ببینم، حال تشنه‏ ای رو دارم که قراره از زیبایی شناسی بصری فوق العاده ای در تئاتر سیراب بشم؛ با وجود اینکه این اثر دکتر رفیعی فوق العاده بود ولی شگفت زده نشدم... انگار فشار اقتصادی به کار بزرگانی مثل دکتر رفیعی هم رخنه کرده...صحنه ایستا بود و جلوه ی خاصی نداشت، یا درست اینکه بگم بعد از گذشت 10 دقیقه از نمایش دیگه جذابیتی نداشت، همین نکته در مورد میزانسن‏ ها هم صدق میکرد... ‎
با توجه به فرتوت بودن سالن های نمایشی ، زمان طولانی آثار گاهی واقعا عذاب آور به نظر می‏رسه؛ خانه برناردا آلبا نیز طولانی بود... بسیار از بازی خانم تیموریان لذت بردم و در نهایت یک خسته نباشید جانانه به همه ی بازیگران و عوامل این نمایش... فردا 22 دی تولد استاد دکتر رفیعی براشون از خدا سلامتی و آرامش میخوام
یکی از کارهای به غایت ضعیفی که تازگی دیدم... باور کنین بازیگرها محترم نمایش رقابت عجیبی در بد بازی کردن با هم داشتند. بعد از تریو بدون هارمونی این دومین باری بدی که جناب نعیمی می دیدم.. کار خام شلخته و سرسری بود... البته سالن خالی هم همین رو می گفت... دلم برای گروه های جوانی که کمرشون زیر بار کف فروش سالن های خصوصی خرد میشه می سوزه و تعجب می کنم چرا باید این نمایش در یکی از بهترین سالن های کشور اجرا بشه... نمی دونم حتما چیزهایی هست که من سر در نمی یارم...با احترام به بزرگوارانی که برای تولید این نمایش وقت گذاشتن اصلا پیشنهاد نمی کنم
خوب من با توجه به کار قبلی آقای دلخواه مفیستو این نمایش رو انتخاب کردم و خیلی پشیمون شدم... تنها یکی دو بازیگر قابل تحمل بودند... ریتم گاهی کند و جانکاه می شد، هر چقدر مفیستو خلاقانه با کارگردانی حساب شده بود، لیر دم دستی، خسته کننده و شلخته بود. آقای سلطانی این لیر را فقط با شما می شد تحمل کرد، خدا قوت
من که از مفیستو متنفر بودم پس خوب کاری می‌کنم نمیرم شاه‌لیر رو ببینم :)
۱۰ آذر ۱۳۹۷
حالا من هم با ذهنیت مفیستو که دوبار رفتم دارم جمعه میرم ایشالا که پشیمون نشم!!
۱۷ آذر ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عالی. فوق العاده، یه کار خوب دیدنی... توصیه می شود به شدت
این کار، همون دوزخ سارتر و اینکه گروه نام اثر رو تغییر دادن رو نپسندیدم، چون به نظرم سارتر بهترین اسم رو انتخاب کرده. با احترام خانم قاسمی حرفی در کارگردانی برای گفتن نداشتند. ایده و نگاه متفاوتی به متن وجود نداشت، همین متن رو چند ماه قبل در تماشاخانه ‏ی شهرزاد با بازی توماج دانش بهزادی دیده بودم. بازی بازیگران مرد در اون اجرا قوی تر و پخته بود. خروج ممنون رو تنها به خاطر انرژی و خلاقیت خانم سهیلی میتوان تحمل کرد و گرنه یه کار معمولی معمولی خیلی معمولی همین و اگر متن دوزخ سارتر رو مطالعه کنید و این اجرا را نبینید، چیزی رو از دست نمی‏دیدن.
شبنم یگانه، محمد لهاک، امیر و فرزاد جعفریان این را خواندند
r 0 y a و رضا غیوری این را دوست دارند
اسم نمایش تغییر نکرده است.خانم سرمدی زاده.
۲۹ آبان ۱۳۹۷
فکر کنم اسم نمایش در اصل خروج ممنوع هست. که قبلا با نام دوزخ ترجمه شده .
۲۹ آبان ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با تعاریفی که دوستان از این نمایش داشتند، انتظار دیدن یک شاهکار را داشتم، اما اثر یک فرزین محدث درجه یک داشت، همین... متن و دغذغه‏‎های طرح شده را نپسندیدم، یا بهتر است بگویم دغدغه ی من نبود... گاهی چند پاره و آشفته می‏شد، کارگردانی از متن جلوتر بود... در کل قابل تحمل بود ولی نه آنقدرها که برخی دوستان به شکل اطرافی از کار تعریف می‏کنند.
سرکار خانم سرحدی زاده نازنین
فکر میکنم منظورتون افراطی بود :)))
به شخصه برای نظرتون بسیار احترام قائلم تا قبل از جمله آخرتون که به نوعی و شاید هم ناخواسته اینهمه نظرات مثبت رو زیر سوال برده بودین.

نقل قولی از جناب جباری نازنین که در پست دیگری گذاشته بودند رو عینا برایتان نقل میکنم : " علاقه داشتن یا نداشتن به یک نمایش ... دیدن ادامه ›› یک امر کاملا سلیقه ای و شخصی میباشد و هر کس در بیان نظر خود کاملا آزاد هست اما اگر نمایشی در اجرا و کارگردانی و متن و سایر موارد از کیفیت قابل قبول برخوردار باشد باید از روی وجدان و انصاف نقد شود و باب میل نبودن آن ، اثری بر نقد نمایش نگذارد همانطور که علاقه فراوان باعث نشود چشم بر نقاط ضعف ببندیم. "

صد البته که نظر شما بسیار بسیار محترم و بر روی چشمان ماست :)
۱۴ آبان ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خیلی خوشحالم که نمایش فیل در تاریکی رو دیدم. یه نمایش شسته رفته با بازی‏های به قاعده، دیالوگ‏ نویسی خوب و کارگردانی درخشان. همه چیز سرجای خودش بود، آنقدر که در طول نمایش چیزی شما را به عنوان مخاطب آزار نمی‏داد. تماشاگر به واسطه فضاسازی درست کارگردان و طراحی صحنه خلاقلانه ،خیلی زود وارد دنیای اثر و دنیای شخصیت‏ها شده و آرام و بی‏صدا با قصه‎ی آدم‏های نمایش پیش می‏رود. بازی بازیگران جوان نمایش قابل ستایش است. آقای ابراهیم عزیزی و بازیگری که نقش سید ممد را بازی می‏کردند بی نظیر بودند، در تمام مدتی که خانم شریفی دیالوگ می‏گفتند، آهنگ صدا و نوع ادای کلماتشان من را به یاد خانم سهیلا گلستانی می‏‏انداختند. همگی خدا قوت و دستمریزاد.
خسته کننده. حرفها و زندگی شخصی یک کارگردان تاتر که ملال انگیز روایت می‏شود.
میترا، محبوبه، رامین غفرانی و لیلى شجاعى این را خواندند
خشایار قمی و فرزاد یزدان پناه این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یه کار خوب دانشجویی به معنی واقعی کلمه، نمایش لوله ایده‏ های اجرایی جذاب و بدیعی دارد. حتی گاهی به لحاظ بصری شما را شگفت زده می‏کند. برای این گروه جوان آرزوی موفقیت دارم. تنها چیزی که کمی ریتم و روایت اثر را مخدوش می‏کرد تکرار بیش از حد یک میزانس و از هم گسیختگی گاه و بیگاه خط داستانی نمایش بود. از آثار دانشجویی مرکز تاتر مولوی حمایت کنیم، حقیقتا آثاری که در این سالن به روی صحنه می‏روند به خیلی از نمایش های بی سرو ته و مثلا حرفه ای ها این روزها مثل نامبرده شرف دارند.
لینک مربوط به اجرای سالن مولوی :
https://www.tiwall.com/p/lule
۰۳ آبان ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خلاقانه بود. دقت و ظرافت گروه بازیگران در حرکات نشان از تمرینات طولانی و هماهنگی گروهی داشت... لذت بردم و برای گروه جوان این نمایش آرزوی موفقیت و اجراهای خلاقانه تر دارم.
خب به قدری دوستان تیوالی از این کار تعریف کرده بودند، که انتظارم خیلی از نمایش بالا بود و اطمینان داشتم یک شاهکار می بینم... زهر ماری نمایش بدی نیست حتی لحظات درخشانی دارد، اما در کارگردانی چیزی برای ارائه ندارد... متن از جایی به دام شعار می افتد و بازی ها گاه به تیپ نزدیک می شود... مثلا در حرکات و رفتار آقای نادر فلاح به عنوان مداح گاهی بسیار اغراق شده بود؛ گویی تا خنده تماشاگران را نشوند آرام نمی گیرد... لباس و لحن و حرکات خانم کیانی هم از قشر بی نوا و درمانده ای که در متن آن را بازی می کند دور بود...به گروه اجرایی خسته نباشید می گویم؛ اما انتظارم خیلی بیشتر بود.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
راستش نمی‏‎دونم من خیلی متوجه نشدم، یا نمایش نقطه چین ها و حفره های خالی در اجرا و روایت داشت؛ در کل کار رو دوست نداشتم؛ ولی انصافا نمی شه از تیولا حرف زد و به باز خوب وحید آقا پور اشاره نکرد... تنها چیزی من رو نگه داشت بازی خوب ایشون بود... همگی خسته نباشید.