چقدر این کار قشنگ بود،چقدر هر جمله پر مفهوم بود
میشد به بعضی جمله ها ساعت ها فکر کرد
خیلی لذت بردم واقعا عالی بود
در لحظه هم می تونست آدم رو بخندونه هم غمگین کنه
از اون کار هایی بود که آخرش با خودت می گفتی آخیش لذت بردم خستگیم در رفت
من کار خوب که می بینم انگار خستگیم در میره،و بر عکس که باشه احساس خستگی می کنم
خیلی وقت بود نظرات رو می خوندم و تو فکر بودم که بلیتش رو بگیرم یا نه،موقع بیرون اومدن از سالن با خودم گفتم چقدر خوب شد که اومدم این نمایش رو دیدم
تمام عوامل این کار واقعا قابل تقدیر هستن
زنده باد

بی خود ترین تئاتری که تا الان دیدم،من به خاطر اینکه نوشته بود با مخاطب تعامل داره و دیوار چهارم نداره بلیتش رو گرفتم ولی واقعا حیف از پول و زمانم
داستان تکراری ساواک که هزاران بار توی مدرسه هامون و تلوزیون و خیلی جاهای دیگه داشتیمش
من اصلا نمی دونستم موضوعش اینه و قراره همچین چیزی رو ببینم وگرنه اصلا بلیتش رو نمی گرفتم
دیگه تجربه شد که قبل از خرید بلیت هر نمایشی کلی در موردش تحقیق کنم چون ممکن چیزی که نوشته شده با چیزی که واقعا هست فرق کنه
البته معمولا هم توضیحات داستان رو به صورت گنگ می نویسن و تحقیق در مورد کارها بهترین راهه
میری توی سالن با یه فضای کاملا غیر هنری در بدو ورود مواجه میشی،کار دیر شروع میشه و نیم ساعت الافی،برای یه کار تعاملی توی فضایی به شدت کوچیک کلی بیننده آوردن که ۹۹ درصدشون اصلا مخاطب تئاتر نیستن و هیچی از اصول رفتار تئاتری نمی دونن و همش هم باید از این بابت کلافه بشی
در ضمن چیزی که ارائه میشه شباهت چندانی به کارهای تعاملی نداره،تعامل چندانی نمی بینی این کار فقط دیوار ... دیدن ادامه ›› چهارم رو نداره
کلی از تایم کار فقط صرف حرکت کردن و رفت و آمد و جا دادن این جمعیت عظیم میشه آخه چرا این همه تعداد برای جایی که مناسبش نیست،کار هم خیلی بیشتر از چیزی که گفتن طول میکشه و به شدت روی تکرار و خسته کننده است،همش تکرار تکرار تکرار،دیالوگ های تکرایی،یکی ۲۰ بار هم هر بازیگر توی لوکیشن های مختلف باید کتک بخوره،بابا لازم نیست هر نفر رو یه بار تو راهرو پایین یه بار راهرو بالا یه بار تو سلول انفرادی یه بار تو بند یه بار تو حیاط یه بار سر حوض بزنید،آهان پله ها رو یادم رفت همه یکی یه بار هم باید تو پله ها کتک مال میشدن
نصف تایم کار قشنگ رو تکرار و اضافی بود،تنها نکات مثبت کار لوکیشن فوق العاده اش و بازی عالی بازیگرهای کار بود،با خودم گفتم خوب از بازی لذت ببرم چقدر بازیگرها خوب بازی می کنن ولی انقدر مشکلات دیگه بود که نمی ذاره همین کارو هم بکنی از جمله اینکه واسه مخاطب تئاتر بزرگسال یه مشت بچه مدرسه ای بیارید که هی سر اینکه کنار دوستشون باشن نه بین منو دوستم وای نستا نه اون یکی دوستم هم کنارمون باشه سه تامون با هم باشیم بحث کنن و هی موقع اجرا بهت بگن نه چرا کنار دوستم وایسادی بین منو دوستم واینستا یا اینکه همش در حال پرسش معنی کلمات باشن یعنی انقدر بی اطلاع و کم سن که معنی خیلی کلمات رو نمی دونن بعد همون موقع وسط اجرا هی از هم معنی کلمه می پرسن
بعد شما میری می بینی یه عده با هزینه ۷۰ تومن اومدن ولی از شما ۱۶۵ تومن پول گرفته شده واقعا دلیل این همه تفاوت قیمت چیه برای کاری که ترتیب صندلی نداره
یکی از همین دختر بچه ها هی به افتادن روسری بقیه گیر می داد،داری کار رو تماشا می کنی هی یه نفر از بیننده ها به جای دیدن کار تذکر حجاب میده،وسط اجرایی که مثلا بازیگر توی حسه و داره نقش ساواکی بازی میکنه بازوت رو بگیره پرتت کنه و گیر بده به روسریت که روسریت رو سرت کن،الان دیالوگ دیگه یا چیز دیگه نبود،حس ساواک انتقال میدی مثلا با گیر دادن به روسری؟
بعضی بازیگرهام برخورد بدی با بیننده داشتن شماها حق ندارید برخورد فیزیکی خشن با بیننده بکنید یا توهین کنید هر چقدر هم نقش و بازی باشه چنین حقی ندارید
اجازه بیرون رفتن هم نمیدن و درها بسته است،به شخصه ترجیح می دادم توی اون تایمی که گذاشتم به جای دیدن کار یه مقدار توی اون عمارت بچرخم و از معماری خاص و عجیبش لذت ببرم،این عمارت خیلی خیلی قشنگه اولین بار بود می دیدمش.
دیدن اون بنا به شدت توصیه میشه معماریش بی نظیره مثل یه هزار توی عظیم می مونه که فقط یک سطح و یک طبقه نداره،جون میده برای اینکه ساعت ها توش بچرخی و حیرت زده بشی از اینکه ذهن چه معماری تونسته همچین عمارتی رو بسازه اون چطوری همچین چیزی رو طراحی کرده

کار قوی و خوبی بود خوشم اومد
همه بازیگر ها عالی بودن
من که از کارتون لذت بردم واقعا خسته نباشید داشتید
داستان آدم رو درگیر خودش می کرد
از همون موقع تماشا تا بعدش همش بهش فکر می کنی و خودت رو جای شخصیت ها می ذاری
فقط به جای سیگار واقعی سیگار مصنوعی که بدون بو باشه توی اجرا استفاده کنید چون بوی سیگار آزار دهنده است و بیننده ها رو اذیت میکنه