در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نگین | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 01:06:00
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
متن‌‌‌ِ خوب، میزانسنِ خوب، اجرای خوب. مدت‌ها بود با یک کمدی اینطور نخندیده بودم. مدت‌ها بود که هربار کمدی می‌خوندم یا به تماشای کمدی می‌نشستم جز مزه‌ی تلخِ انزجار زیر دندونم چیزی برام باقی نمی‌موند. انزجار از ابتذال فرهنگ، قصه‌‌ها و شخصیت‌های بی‌مایه و شوخی‌های نخ‌نما و زننده. به همین دلیل هم از این که بهم خوش گذشت جا خوردم !

***
درباره‌ی متن :

دو تا رفیق بورژوا (طبقه‌ی متوسط امروزی در فرانسه) و چپ‌ِ سفت و سخت، با شعارهای گنده و آرمان‌های سوسیالیستی دهه‌ی هشتادِ فرانسه، توافق می‌کنن یک قولنامه رو به سرانجام برسونن اما در ادامه‌ شاهد به چالش کشیده‌شدن "رفاقتشون" و البته "صداقتشون" ... دیدن ادامه ›› هستیم.
درمورد ترجمه باید بگم که ترجمه‌ی واژه‌ی compromis به "توافق‌نامه" نارس بود. احتمالا مترجم قصد داشته ایهامِ پنهان در عنوان رو برسونه. compromis هم به معنای "قولنامه" هست و هم به معنای "توافق و هم‌دستی".
درود بر شما .... مفتخریم که تئاتر ما تماشاگران دقیق و آگاهی چون شما دارد ... پاینده باشید و سپاس ...
۲۵ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من دقیقا این تاریخ تهران نیستم.
ای کاش تمدید می‌شد. واقعا دلم می‌خواد ببینمش.
درود بر شما ، فعلا همین دو روز رو هستیم ، اما احتمالا در ماه آذر مجدد برگردیم که اطلاع رسانی خواهیم کرد ، سپاس از مهر شما
۱۵ آبان ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
باغبونم ...
من هنوزم نوار قصه‌ش رو دارم (:
این اقتباس آزاد از در انتظار گودو ایده‌ی جذابی داشت.
پرداخت شاید از طرح اولیه جامونده‌بود ولی از دیدنش خوشحالم.
تجربه‌ی جالبی بود.
خسته نباشید.
نگین (u.h94tbq)
درباره نمایش عروسی خون i
میزانس بد و بازی‌ها ضعیف بود. برای دکور، لباس و گریم هیچ هزینه‌ای نشده‌بود که به نظرم نه تنها توهین به مخاطبیه که برای دیدن اجرا وقت و پولش رو هزینه می‌کنه ؛ بلکه اصلا غیراخلاقیه و کم‌فروشی محسوب می‌شه. تلاش شده بود با اکت‌های بی‌معنی و به‌ قول فرنگیا اگزژره جای خالی دکور پر بشه، که ناموفق بود و کار رو خنده‌دار کرده بود.
وقتی اجرا تموم شنیدم که یکی از تماشگرانی که نزدیک به من بود به همراهش گفت : "این کمدی‌ِ عروسی خون بود."

باتوجه به نظرات مثبت و چیزی که خودم شاهدش بودم به نظر میاد این مافیای تئاتر که ازش حرف می‌زنن خیلی هم شوخی‌بردار نباشه. البته مافیا که چه عرض کنم تعارف و خاله‌بازی واژه‌های بهتری هستن.
نگین (u.h94tbq)
درباره نمایش آنتیگونه i
آنتیگونه‌ی محمدرضا آگاه با به‌کارگیری تکنیک "تئاتر در تئاتر" تماشاگر را به انتظار قهرمانی می‌نشاند که نخواهد‌آمد.
بازیگرانِ سردرگم ... دیدن ادامه ›› از دیرکرد‌‌ِ بازیگر نقش آنتیگونه، تلاش می‌کنند با روش‌های گوناگون برای رسیدنِ او زمان بخرند. از تکرارِ دیالوگ‌ها با آهنگ متفاوت گرفته تا بردن نمایش به سطح سوم آن. گویی به امید آن‌که آنتیگونه از راه برسد، خادمانِ پادشاه نو با اجرای بخش‌هایی از شکسپیر ، او و به دنبال او تماشاگران را سرگرم می‌کنند. در حقیقت، از خلال این میزان‌ابیمِ دوباره قصه‌ی ظلم و قدرت بازگفته می‌شود. اما آنتیگونه هرگز نمی‌آید تا قصه‌ی قدیمی را بار دیگر کامل کند. این‌گونه‌ است که دیگران به تکاپو می‌افتند تا با استفاده از هوش مصنوعی و به صحنه‌آوردن نابازیگران جای خالی او را پرکنند، تلاش‌هایی که هربار با شکست روبه‌رو می‌شوند.

در تحلیلی که محور را برداشت مخاطب قرار می‌دهد، می‌توان به دو برداشت متفاوت از غیبت "آنتیگونه" رسید.
آیا فرهنگ از زایش آنتیگونه‌ای دیگر ناتوان است ؟ آیا جامعه‌ی انسانی از نبود قهرمانی که در برابر ظلم بایستد رنج می‌برد ؟ آیا صحنه‌ی نمایش غیبت آنتیگونه را فریاد می‌زند ؟
آیا آنتیگونه از قربانی شدن برای ساختار قدرت سربازمی‌زند ؟ گویی آنتیگونه‌ی خسته از نظم پیشین، با بازتعریف خود، فروپاشی جهانِ پیرامونش که بر ابژگیِ خود او پایه‌ریزی شده، به ارمغان می‌آورد.

به هر گونه‌ که آن را بنگریم، انتخاب مجموعه‌ای از المان‌های نمادین در دکور، دیالوگ‌ها و پرفورمنس‌های بازیگران، اجرا را به هماهنگی معناداری با متن می‌رساند و کار نسبتا منسجم و البته خلاقانه‌ای به نمایش می‌گذارد.

با این وجود، نمایش از نماد و نشانه اشباع است. شلوغی اثر از انسجام قصه می‌کاهد و تماشاگر را سردرگم می‌کند.
به‌طور مثال، به‌کارگیری المان‌های سنت‌های نمایشی متفاوت، دنبال کردن خط قصه و درک آن را برای مخاطب مشکل می‌سازد.

در نهایت، شاهد یکی از انگشت‌شمار اقتباس‌هایی هستیم که به تناسب زمانه‌، معنایی مستقل از منبعِ الهام خود تولید می‌کند.

از زحمات گروه سپاسگزارم.
انتخاب به‌جا و اجرای خوبی بود. دیدن این اجرا رو پیشنهاد می‌کنم.
امیرمسعود فدائی و سپهر این را خواندند
مجید، بهروز و مهدی بازدار این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تجربه‌ی جالبی بود. از اون کارهاییست که بعد از دوباره دیدن می‌شه یک نقد مفصل روش نوشت.
خسته‌نباشید.
متشکرم ، خیلی خوشحالم که نظرتون رو جلب کرده
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نگین (u.h94tbq)
درباره نمایش ناریا i
کارگردانی و میزانسن بسیار دقیق و قابل قبول بود. بازی چیدن برای صحنه‌ی به این شلوغی کار سختیه اما واقعا اجرای تمیزی بود که نقطه‌ی قوت کار بود. نشون به اون نشون که در طول تماشا سه چهار بار بیشتر ساعتمو چک نکردم ! (معمولا بیشتر از بیست بار چک می‌کنم…)

ایده‌ی اولیه هم جالب بود. اصلا همین که نویسنده «امروز» رو بیرون از «آپارتمان» موضوع کارش قرار داده به نظر من قابل تقدیره. اون هم در شرایطی که یا از امروز صحبت نمی‌شه یا اگر هم حرفی زده بشه با نمادبازی و دست‌آویز‌ قراردادن المان‌های مدرن و پست‌مدرن انقدر بقچه‌پیچش می‌کنن که احتیاج به رمزگشایی داره تا مخاطب عام بفهمتش. این شجاعت، جدا از این که با اثر هم‌سو باشم یا نه، برای من محترمه.

اما خب بعضی پرداخت‌هارو هم به دلایل مختلف ساختاری و محتوایی نپسندیدم که برای این که داستان لو نره بهشون نمی‌پردازم. فقط به این بسنده کنم که در چنین آثاری که به‌ناچار مجال شخصیت‌پردازی نیست و باید به تیپ‌سازی بسنده‌کرد، باید خیلی مراقب بود که به دام کلیشه‌ها نیفتیم.

خسته‌نباشید.
ممنونم از نگاه ریزبینانتون ،امیدوارم که مثل شما اگر قرار انتقادی صورت بگیره اینجوری با دلیل و مدرک باشه🍀خوشحالم که دوست داشتید اما اگر جایی از کار ضعف داره به حساب بنده بزارید 💚
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
هر بار که به عمارت ارغوان اومدم حداقل یک ربع معطل شدم. به نظرم از اخلاق حرفه‌ای به دوره.
محمد فروزنده و محمد درویشی این را خواندند
hami، سپهر، مائده قنبریان و امیر مسعود این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یک میزانسن دقیق و خلاق. چیزی که بیشتر از همه در این اجرا پسندیدم این بود که هیچ چیز از دکور گرفته تا اکت‌ها بی‌دلیل یا بی‌ربط نبود. چیزی که این سال‌ها خیلی کم دیدم.
تنها چیزی که نپسندیدم مونولوگ‌های خدمتکارها بود که به نظر برای پر کردن جای پیرزن به‌کارگرفته‌شده‌بود و کار رو شعارزده کرده‌بود. به نظرم پیام قصه به اندازه‌ی کافی واضح بود و احتیاجی به آه و ناله‌ی اضافی نبود.
خسته‌نباشید.
کار خلاقانه‌ای بود که تجربه‌ی جالبی رو برام رقم زد. در طول نمایش با خودم می‌گفتم این آرزو که ای‌کاش نقالی و خیمه‌شب‌بازی رونق بگیره زیاد هم دور از ذهن نیست و تنها به همت و خلاقیت احتیاج داره.
ایده‌ی پیش‌پرده‌خوانی هم خیلی خوب بود.
فقط نسبت سامورایی در ابتدای نمایش رو با کار متوجه نشدم.
در هر حال لذت بردم، خسته نباشید.
امیر مسعود و سپهر این را خواندند
ظفر سهرابی نیا، mahdi maleki، امير حسين رضايي و سارا مقدم این را دوست دارند
سپاس از حضورتان 🙏🎭
۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نگین (u.h94tbq)
درباره نمایش مکبث زار i
با توجه به شنیده‌ها توقع زیادی داشتم که به هیچ عنوان برآورده نشد و یک سردرد وحشتناک گرفتم.
اجراها بسیار چشمگیر بود ولی متن…

اول این که چه تلفیق چه اقتباس باید دلیل درون متنی داشته‌باشه. یعنی نمایشنامه‌نویس قصد داره حرف جدیدی بزنه که متن قبلی نزده. گاهی هم هدف از بازنویسی و اجرای جدید مخالفت با اون چیزیه که اثر اصلی گفته و اصلا برای تأثیرگذاری بیشتره که اثر اصلی برای بازنویسی انتخاب می‌شه. «مکبث زار» اگر هم چنین هدفی داشت من نفهمیدم. بیشتر به نظر می‌رسید که نمایشنامه‌نویس با خودش گفته‌باشه : چه خوب می‌شد یه مکبث وطنی بنویسم که ما هم مکبث داشته‌باشیم ! امیدوارم من اشتباه کرده‌باشم و چون از درک اثر ناتوان بوده‌‌ام به چنین برداشتی رسیده‌باشم. در مورد تلفیق هم چرایی استفاده از المان‌های کابوکی در اجرا رو نفهمیدم و امیدوارم که فقط برای قشنگی نبوده‌باشن.

دوم این که متن به قدری ناقص و ضعیف بود که اگر مکبث شکسپیر رو نخونده بودم از داستان هیچ چیز متوجه نمی‌شدم. البته این ایرادیه که در اکثر اجراهای ... دیدن ادامه ›› جدید می‌بینم. انگار فراموش‌شده که «تئاتر» یکی از انواع ادبیه و ازش به عنوان ادبیات نمایشی یاد می‌شه. یعنی باید «قصه» داشته‌باشه، این قصه باید شخصیت داشته‌باشه و مخاطب باید شخصیت‌هارو بفهمه و باهاشون ارتباط بگیره. من وقتی بلیط تئاتر می‌خرم توقعِ درام دارم نه پرفورمنس خشک و خالی ! جالب این جاست که شما اگر در خارج از ایران برای دیدن نمایش رقص و غیره هم برید می‌بینید اجراها از المان‌های داستانی بهره بردن. باله‌ی روسی قصه داره ؛ بعد من برای دیدن تئاتر می‌رم و فقط پرفورمنس می‌بینم !
نظر جالبی بود، نقطه نظری بی پروا و صادق
۳۰ فروردین ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دخل و تصرفی که در نمایشنامه صورت کرفته بود کار رو الکن کرده‌بود. آوازه‌خوان طاس نقدی بر سبک‌زندگی طبقه‌ی بورژوای غربی در اون زمان بود. جابجایی سن‌ها و تغییر متن به خصوص تغییر پایان نمایشنامه کاملا پیام متن رو خفه‌ کرده‌بود. ازطرفی به نظر میومد که این بازخوانی پیام مستقلی از اثر اصلی داشت که اگر برداشتم درست باشه اصلا انتخاب این نمایشنامه اشتباه بود.
از تماشای این اجرای جالب و به‌یادماندنی در روز تولدم لذت بردم.
نمایشنامه و عروسک‌گردانی خیلی خوب بود.
بازنمایی هم بی‌نظیر بود و نشان‌دادن استیصال دو زن با به‌کارگیری عروسک‌ها ایده‌ی خیلی خوبی بود.
خسته نباشید.
سپهر و امیر مسعود این را خواندند
سودابه احمدی و داوود گراوند این را دوست دارند
تولدتون خیلی مبارک، خوشحالیم که از نمایش قویتر لذت بردید.
۰۲ اسفند ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید