بونکر میتونه جان پناهی باشه برای زندگی
زندگی ای سراسر چرخش و چرخش و چرخش
بالا و پایین ها
روزی یک بیمار ، روزی یک دوست نچسب ، روزی ساس کشمیری یا روزی ...
چیزی که زیاده کلمه است !!

خسته نباشید میگم به عوامل اجرا ، آقای تهرانی عزیز ، جناب آذرنگ نازنین و سرکار خانم رسول زاده زیبا
یک ساعت و نیم بدون تپق ، دیالوگ ها پینگ پنگی رد و بدل شد و اجرای لذت بخشی بود

پ.ن: بونکر علاوه بر ماشین حمل سیمان ، معنی جان پناه هم میده/

من پنجشنبه شب به تماشای اجرا نشستم ، حرکات نرم سینا و میلاد عزیز و همچنین دیالوگ ها باعث میشد که هرلحظه وصل باشی ، داستان طوری پیش میرفت که ذهن مخاطب رو میتونست تا مدتی درگیر خودش کنه ، از تماشاچی پشت سرم شنیدم که گفت : ( چرا هرچی میره جلوتر ، من بیشتر نمیفهمم 😅)
خسته نباشید میگم به عوامل نمایش ، امیدوارم در آینده کارهای بیشتری از سرکار خانم نقدی زاده ببینم

نکته ای که بنظرم باید مطرح بشه اینه که با توجه به دو نرخی بودن بلیت ها ، ردیف ها خالی بود و تماشاچی های ردیف های عقب تر جلو نشستن و موقع خرید بلیت همه این صندلی ها فروخته شده بود ، این موضوع یا از طرف خود تیوال عه یا دلالانی وجود دارند که باعث اتفاق این موضوع میشن