در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال صحرا الهی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 15:00:23
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
من کار رو دوست داشتم.
درام موقعیت جذاب و نسبتا کاملی بود.
نوشته استفن بلبر که به نظرم پویا سعیدی کارگردانی نسبتا حوبی داشت و بازیگرها هم از پس اجرا به خوبی برآمدند.

این نمایش درباره این بود به نظر

" گم گشتگی حقیقت در موقعیت و خلق از نو"

نکته مهم کار برای من معنای "گذشته نگذشته" و ناهشیارپویا از گذشته است ،همه ما از گذشته و ردخاطرات به قول نمایش یه قوطی کبریت ... دیدن ادامه ›› یا رونوشتی با خودمون حمل میکنیم که میتونه با تحریف همراه باشه،در هر حال حمل گذشته حل نشده وضعیت تحمیلی برای ذهن همه ماست، که سربزنگاه ها آن‌ها در تبلور این وضعیت جدید دوباره از نو خلق میشن، تقصیر های گذشته یا شخصیت‌هایی که با بزنگاه کنش اخلاقی در برابر لحظه اکنون قرار میگرند، موقعیت های زندگی همه ما در واقع، حاصل برهم‌کنش و مسئله‌زایی‌ها و روی صحنه آمدن همون قوطی کبریت های از گذشته حمل شده درون ما. و این نمایش اتصال و تبلور این سیر رو خیلی خیلی خوب نشون میده ،و موقعیتی خلق میکنه که سه شخصیت را با گذشته خود روبه‌رو کرده.
به نظر می‌رسه این حقیقت که آنچه را که در دوران کودکی و جوانی کاشته شده، در دوران بزرگسالی و میان سالی برداشت می‌کنیم. نمایشنامه به طور آشکار متأثر از سیر همین رد حافظه و شخصیتی که ما در زمان حال داریم.

از طرفی برای افشاگری و حق‌طلبی از اونچه واقعا به ما شده از نگاه حالا این سه دوست که یکی آرتیست یکی ساقی و یکی معاون داداستان شده.
در مثلث تروما ها به خاصه سوءاستفاده‌های جنسی ما همیشه با یک مثلث روبرویم
قربانی،متجاوز و دیگری یا دیگران نزدیک قربانی مشاهده گر که معمولا غایب هستند و اگرم اطلاعی بیابند پس از وقوع و روایت قربانی و متجاوز.
در تروما جنسی ساختار قدرت نقشی کلیدی داره سوال سوژه ها در حقیقت همواره اینه قدرت و مسیولیت دست کی هست؟
قدرت دست متجاوز بوده؟
دست قربانی بوده خودش سهمی داره یا در لحظه روایت ایا دست قدرت بالاتر میشه؟
دست دیگران که حالا اعمال قدرت میکنند و نقش قربانی و متجاوز رو تفکیک کرده و دنبال رهایی از گناه غیاب اند با قدرت طرفداری و برملایی بیشتر
که ما این مثلث در این نمایش میبینیم.

همین عنصر در نمایش «نکبت» با تعبیر «فشار کلامی» نشانه‌گذاری شده است و مثل نوتیف چرخش قدرته.

نکته مهم دیگه که میتونیم پی ببریم که ایت درام موقعیت نمایش میداد اینکه واقعا حقیقت چیه؟

وقتی فرصت نفوذ و روایت به درون در کُنه موقعیت حال شروع به حرکت می‌کنه .

میفهمیم حقیقت دوگانه وضعیت جبر و اختیار انسان رو، تضاد آزادی و عاملیت ،مسیولیت ضرورت پیدا مبکنه و در یک کشمکش عینی و زنده شروع به واکاوی شدن. در «نکبت» ما
"با دروغ، تأیید نامنتظر و تکذیب پیشبینی‌نشده، با یادآوری و فراموشی روبرو میشیم"

این نمایش به طور ماهری تلاش داره که مدام قضاوت‌های ذهنی ما رو زیرسؤال ببرد و آن‌ها کج و معوج کنه.
و این منجر به خلق خاکستری بودن همه ما ادم ها میشه.
در صحنه اخر نمایش ما شاهد چرخش قدرت در مثلثیم و لحظه خاکستری شدن تمام سوژه ها.
به نوعی حالا زن در استعاره قربانی حالا خودش میتونه متجاوز بشه و فریب بده و بازی کنه و رها کنه بره و سوال از نو تکرار میشه حالا این بار چه کسی تحت فشار کلامی تجاوز کرده؟

فرم کار،چه در طراحی لباس ها،چه طراحی حرکت ها،چه گریم خیلی دوست داشتنی و جذاب کرده بود فضای نمایش رو،نقطه قوت این نمایش فرم اجرا بود.
ضمن احترام به بازی بازیگران که بسیار قابل قبول و به اندازه و دقیق بود،به نظرم متن و درام مکاشفه اثر دچار مشکل روایی جدی بود.روایت قصه خطی و ساده و کلیشه ای بود و اثر خاصی از محتوا داستان به من دست نداد و کاملا ‌در ریتم داستان احساس کسالت میکردم.
برای همه گروه آرزوی موفقیت میکنم.

در آثاری که پیچیدگی روایی و استعاره های زبانی و بدنی وجود دارد پاشنه آشیل توانایی انتقال معنا به مخاطب هست.
به نظرم این اثر با اینکه نتوانسته بود در این امر چندان موفق باشد اما از چند جهت برای من حائز معنا بود.
دریافت من از تماشای ابژه های درونی تک شخصیت نمایش سوران بود ولایه های اجتماعی و سیاسی در برگیرنده او که می‌توانست نماینده ما هم در وضعیت موجود بین سوژه های آزادی خواه و فضای خودکامگی هم باشه،ما قصه از زبان نمادین و ازطریق ابژه های درونی شده او که به حتم مصداق بیرونی و هم مصداق فانتزی داشتند می‌شنیدیم.
برای مثال موجود اسطوره ای گاماسیاب ابژه درونی فانتزیک سوران بود که نشان از ناهشیار جمعی هم بود.
و معشوق ،پدر،رفقا وزندانبان ها،ابژه های بیرونی بودند که ما از طریق جهان درونی تکه تکه سوران می‌شنیدیم.
روانکاو ها معتقدند جهان ناهشیار فردی ما از هیئت ابژه های درونی ساخته شده که چون صحنه یک تئاتر متریال   امیال،رفتار،احساسات،خلقیات ما رو ... دیدن ادامه ›› عنوان به
سوژه هدایت و روایت می‌کنند.
بازی با سایه های ابژه ها روی پرده،و پرفورمنس این تکه ها از قسمت های جذاب نمایش بود برای من .
این که ما با فشار روایت هر تکه محکم به زمین می خوردیم،احساس درد و فشار  رو میتونست به مخاطب انتقال بده.
من نمایش رو دوست داشتم.
و به دلیل هماهنگی بدنی، و ذهنیت غیرخطی و استعاری نویسنده و کارگردان،به این کار ۵ میدم.
و کماکان پاشنه آشیل کار رو عدم موفقیت در انتقال معنا دشوارش میدونم.
کار رو به دوستانی که علاقه مند به نمایش های پرفورمنس، وفضاهای روایی غیرخطی ،و معانی دیریاب و مبهم هستند پیشنهاد میکنم.
همراه گرامی
با درود
ضمن سپاس از اینکه اثر جدید گروه تئاتر دیگر را به تماشا نشستین، خرسندیم که گاماسیاب رو دوست داشتین.
۱۷ تیر ۱۴۰۲
با سلام
همواره نقد و دیدگاه های روانکاوانه به ویژه رویکرد لکان و مفاهیمی چون ابژه ،سوژه و خودآگاه و غیره از علائق و سلائق شخصی من بوده و وقتی چنین دیدگاهی را در تماشاگر اثری میبینم ناخودآگاه جذب آن میشوم چه نظر کلی موافق یا مخالف باشد
از اینکه وقت گذاشتید و چنین بررسی کردید بینهایت از شما ممنونم

حسن نظر شما دلگرمی همه ماست 🤗🌱🙏
۱۷ تیر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
متاسفانه به جز ده دقیقه اول کار،نمایش بسیار ضعیفی بود،نه خبری از ساختار منسجم،نه شخصیت پردازی داشت کار،نه طراحی موقعیت ها خوب از کار درآمده بود،زور زدن برا چپاندن مضمون های اجتماعی سیاسی،به همچین اثری واقعا اذیت کننده بود.
توهم اینکه دارین فراپیام سیاسی اجتماعی می دین درحالیکه هنوز از روایت قصه خودتون بر نمیاین.مضمون زدگی اونم در سطحی ترین حالت و شلخته ترین فضای ممکن.امیدوارم بازیگر ناریا اون دختر مستعد در راه و گروه های بهتری قرار بگیره که یکی از بهترین های صحنه بود.
ممنونم که مارو انتخاب کردید برای تماشا🍀
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
مشکلات سیاسی چیه؟چرا همه چیو می خواین باهم قاطی کنید؟چرا همه چیو می خواین با منظور کنید؟
یعنی شما تلاش تقریبا ۲۰ بازیگر رو ندیدید؟شما تو کشور دیگه ای زندگی می کنید؟ با این حجم از محدودیت کار دیگه ایی اینا میتونستن انجام بدن؟
برای چی یه سریا از تخریب گروه های جون تئاتری لذت میبرن؟میشه بپرسم شخصیت پردازی ۲۰ بازیگر در ۸۰ دقیقه نمایش چه جوری امکان پذیره؟روایت قصه از نظر شما چی بود که نتونستن از پسش بر بیان؟
خواهشا سلیقه های شخصی خودتون رو تو نظراتتون وارد نکنید.ما هم دیشب اونجا بودیم هم بی نهایت خندیدیم هم گریه کردیم هم بی نهایت براشون دست زدیم چون لایقش بودن.برای هفته بعد هم دوباره بلیط گرفتیم.این کار فقط خوب نبود.عالی عالی بود.
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فضای اجرا بسیار با ریتم و قاب های جذاب نمایشی بود.
موسیقی کار و عود نوازی بسیار به کار جان بخشیده بود.
من موضوع و محوریت نمایش را دوست داشتم به خاصه که به دریچه ای به درک احوالات امروز منجر میشد.
بازیگرها بسیار خوب از پس اجرای خود برآمده بودند
در اواسط کار به نظرم از دقیقه پاسگاه و با طولانی شدن روند بازجویی دهخدا کار کمی افت کرد و چپاندن بعضی از شوخی ها در کار جدی تاریخی ادبی برای من جالب نبود.خداقوت حتما دیدن این‌نمایش رو توصیه میکنم.
من ایده نمایش خیلی دوست داشتم و دیدنش برام لذت بخش بود، کیفیت اجرا اما یکسان نبود در کل نمایش‌. اجرای بخش هایی از کار به نظرم قوی تر بودند مثل بخش اول نمایش قبیله ای و بخش اجرا عروسکی و بخش های ضعیف تر مثل تعزیه مضحکه،به نظرم هماهنگی کار با تعداد بالای بازیگران کار سختی بود که همگی از پسش برآمده بودند،دیدنش رو به دوستانم توصیه میکنم،موفق باشین.
امیر مسعود و سپهر این را خواندند
ظفر سهرابی نیا، mahdi maleki و سارا مقدم این را دوست دارند
سپاس از حضورتان 🙏🎭
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

اجرای مونولوگ ۴ اپیزودی،نفس گیری بود. دغدغه‌های اجتماعی افراد مختلف را هم به بهانه اختلال فرد مطرح می‌کرد، روایت ۴ بیماری روانی خاص که با اتفاقات اجتماعی خاص جامعه تلفیق شده‌ بودند برایم جذاب بود. به نظرم به غیر از ایرادات انسجامی یک متن نمایشی تاثیر گذار از آب درآمده بود. تلاش سیدفرشادهاشمی برای اینکه اجرای متفاوتی به صحنه ببره قابل اعتنا و ستایش بود.
خسته نباشید به گروه.
علی رغم اینکه کار دشواری برا اجرا به نظر می آمد با توجه به ریتمیک بودن و طولانی بودن دیالوگ ها و کل کار،بازیگرها تا حد قابل قبولی از پس اجرا برآمده بودند.
مشکلات تنظیم صدا به کیفیت اجرا صدمه جدی زده بود که فکر میکنم همون طور که گفتین به خاطر عدم هماهنگی های شب اول اجرا بود. در مورد داستان اما جذابیت روایی قصه با باز بودن مشت داستان طبعا وجود نداشت و بیش از حد نمایش طولانی کرده بود.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خسته نباشید به گروه نمایش، خنده گرفتن از آدم ها کار سختی هست، و گروه این کار سخت رو به خوبی انجام داد،روانی و سادگی کار رو هم دوست داشتم، نواقص هماهنگی اجرا به نظر همون طور گه گفتین برای کوتاه بودن دوره تمرین بود و ما شب اول اجرا دیدیم، به جز انتخاب بازیگر مرد مزرعه دار باقی بازیگرها علی رغم زمان کم از پس نقش برآمده بودند.پیشنهاد میکنم این نمایش رو ببینید و لذت ببرید.
سلام سرکار خانم الهی
سپاس از تشریف فرماییتون
و بسیار ممنون که دیدگاهتون رو با ما به اشتراک گذاشتید
زمان کمی بود برای تولید اثر و این باعث میشه نواقصی در کار پیش بیاد که اشاره فرمودید. و خوشبختانه از اجرای سوم به بعد اونها هم برطرف شده.
۰۷ فروردین ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید