هر از چندی تئاتری با محوریت سال های جنگ و اتفاقات همزمان و پس از آن گل می کند و مورد توجه مخاطب قرار می گیرد . از "پچپچه های پشت خط نبرد" تا "خنکای ختم خاطره" و حالا تاکسیدرمی. اگرچه تاکسیدرمی تفاوت مهمی دارد و آن ایده درخشان و بدیع آن است ولی در نوع برخورد با مخاطب و نحوه ی کاتارسیس و جلب احساسات بسیار شبیه آن هاست و البته نسبت به هر دو به خصوص پچپچه ها ضعیف تر عمل می کند. برای من به شخصه اینگونه تهییج، خنداندن و سپس شکستن و گریاندن کمی تکراری، دم دستی و دافعه برانگیز شده و در همین تاکسیدرمی هر اپیزود بدون چند دقیقه پایانی بسیار دلنشین تر بود.
ولی تاکسیدرمی قطعا اثر متفکر، در لحظاتی بی بدیل و درخشان و از همه مهتر شریف است.ایده و به تبع آن نمایشنامه از تمامی ارکان پیش تر است. بازی ها قابل قبول و دوست داشتنی درآمده و شخصیت سازی ها بدون لودگی و با جزییات اتفاق میفتد. استفاده از متل ها، اصطلاحات و تکه کلامهایی که به حیوانات مرتبط می شود بسیار هوشمندانه و به اندازه است . کارگردانی، انتخاب موسیقی و طراحی صحنه اگرچه قابل قبول است ولی از کیفیت متن کمی فاصله دارد.