در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال النا | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:57:20
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
درود بر همه ی دست اندرکاران نمایش درد نوشان
تجربه ی جدیدی رو در این نمایش رقم زدید. ممنون و خسته نباشید به همگی.
درود بر جناب تفتی که کار شجاعانه ای انجام دادند و با تلفیق ادبیات و روانشناسی شاهد کار کاملا متفاوتی بودیم. هنر، ادبیات و روانشناسی، دقیقا تنها ابزارهایی که می تونن به کمک انسان بیان و از چاه عقده ها و گره ها بیرونش بیارن. کارگردان در این کار زندگی خودش رو به سعدی و سعدی رو به روان شناسی گره زده تا شاید بتونه مسیری که در زندگی طی کرده تا از بند گره های روانی و ذهنی خودش رها بشه، با کمک هنر نمایش به دیگران نشون بده. مثل کسی که از رنجی عبور کرده و حالا رسالتی داره که راه رو به دیگران هم نشون بده. اشعار سعدی و همین تلاش آقای تفتی به خودی خود کار رو ارزشمند می کنه.
دیالوگ های بازیگر بسیار زیبا و قوی نوشته شده بود و قدرت بازیگری ایشون، ظاهر و صدای پرقدرتشون توجه مخاطب رو کاملا به خودش جذب می کرد. سماعگر خانم خیلی با آهنگ و ریتم هماهنگ بودن و حس زیادی منتقل می کردن. خواننده صدای عالی داشتن. و نوازندگان خانم هم به زیبایی اجرا کردند.
تنها چیزی که به نظرم می رسه تصاویر روی پرده بود که شدیدا دم دستی و کار نشده بود. حتی اگر همون ابیاتی که در حال خونده شدن بود، روی صفحه میومد و امکان همراهی تماشاگران، که کارگردان انقدر روش تاکید داشتند، بوجود میومد، خیلی بهتر از تصاویر تکراری طبیعت بود. به نظرم طراحی فضا چیزی کم داشت. یا تعداد سماعگران باید بیشتر می بود یا بک گراند قوی و کارشده تری رو می دیدم که جذابیت بصری خیلی بیشتری داشته باشه. مثلا برش هایی از داستان زندگی آقای تفتی ... دیدن ادامه ›› در سکوت و در هنگام آواز اجرا می شد. بازیگر داستان خیلی خوب بودند ولی به تنهایی برای به کار گرفتن همه حواس مخاطب کافی نبودن.
در آخر از این همه خوشرویی و استقبال و احترام آقای تفتی به تماشاچیانشون شگفت زده شدیم.
سپاس از شما
مبینا منصوری و عمار تفتی این را دوست دارند
سپاس و احترام و مهر دردنوشان تقدیمتان باد بانو … 🙏🏻🌹
نگاه و سلیقه‌تان محترم است
۹ ساعت پیش
با درود

سپاسگزارم که با پیشنهادتون به بهبود ما کمک رساندید
۶ ساعت پیش
عمار تفتی
با درود سپاسگزارم که با پیشنهادتون به بهبود ما کمک رساندید
سپاس از بزرگواری شما
۳ ساعت پیش
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
النا (elly.hm3232)
درباره اپرا تئاتر مولوی i
عالی عالی عالی
اگر عالی بتونه حق مطلب رو ادا کنه! عالی!
خرید بلیط اپرا تیاتر مولوی برای من انگیزه ای شد تا هم کتاب نهال تجدد رو بخونم و هم کلاس های دکتر ماحوزی رو شرکت کنم. به همین دلیل با پیش زمینه اومدم و از این همه هنر و هنرمند شگفت زده شدم! طراحی صحنه، موسیقی، نور، صدای بی نظیر همایون و آقای معتمدی و بخصوص خواننده ی خانم ملیحه مرادی، عروسک ها و بهتر و حرفه ای تر از همه این ها کارگردانی؛ برای کسی که به مولانا علاقه داره، خیلی خیلی جذابه و روحش رو کاملا اغنا می کنه. واقعا بهترین توصیف اینه که بگم حظ بردم! شاد شدم. درست مثل کسی که می خواد شادی شناخت مولانا رو با بقیه شریک بشه و حالا به خواسته ش رسیده خوشحال بودم. دقایق آخر فقط برای این گروه کمیاب، کف زدم و کف زدم.

عروسک گردان های جوان و عزیز، تو این اثر، هنر رو معنی کردید. دمتون گرم. بی اون که حتی لحظه ای تو صحنه باشید و کسی شما رو بشناسه، همه ی وجودتون روی صحنه بود. ... دیدن ادامه ›› دستتون طلا!

قطعه ی موسی و شبان برای من مثل یه زنگ تفریح ذهنی از تیاتر بود و خیلی خیلی تفاوت صحنه و موضوع و ... رو با باقی نمایش پسندیدم. دوست داشتم بیشتر از این قطعه ها توی نمایش باشه.

من به شخصه مولانا رو با شادی شناختم و نه با غم، یا حسرت یا چیزی شبیه به این ها. به همین خاطر هم فکر می کردم صحنه های سماع و اون بی قیدی های شمس و شعف مولانا از بودن در کنار شمس و بعدها در زندگی خودش غالب بر داستان باید باشه. ماجراهای حمله ی مغولان، سباعتشون، جدایی از شمس، غم فراق و ... حتما جزئی از مولاناست و لازم بود منتها مرید مولانا مثل خودش تشنه ی رقص و موسیقی و شادیه. من توی تیاتر دنبال حس کردن شعف و سرخوشی و رهایی بودم. خیلی دوست داشتم که نمایش دو پرده بود و بدون حذف همه ی این صحنه ها، شور و تشنگی و شوق مولانا هم به تصویر در میومد.
هنر همه ی گروه عزیز رو دیدیم و قدردان وجود چنین هموطنانی هستیم.


این قسمت رو برای برخی تماشاگران نامحترم می نویسم. که احتمالا اینجا نیستند و نخواهند خواند:/
عزیزان تیاتر جای پفک خوردن نیست. حتی اگر خیلی تلاش کنی صداش درنیاد!
تیاتر عروسکی که همه ی نورها رو خفه کردن جای گوشی چک کردن شما، فیلم گرفتن، هر چند وقت یک بار ساعت گوشی نگاه کردن، پچ پچ کردن(هرچقدر آرام!) نیست!
خواهشا اگر علاقه ای به مضمون نمایش ندارید، چرتتان می برد، حوصله تان سر می رود، تشریف نیارید و بلیطتون رو به یه دانشجو اهدا کنید. اینجوری هم خیلی باکلاس به نظر می رسید و هم بقیه رو دیوونه نمی کنید!
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش کافه پولشری رو در کافه باروک دیدم و از نظر تجربه ی تماشای تیاتر، تجربه ی نو و جدیدی بود. از انرژی بسیار زیاد خانم پاوه نژاد تعجب کردم و خیلی بیشتر از قبل به کارهاشون علاقه مند شدم. خیلی خوب بازی و اجرا کردند. منتها کاش متن جذاب تری رو انتخاب می کردند. یا با خلاقیت خودشون ایرونی ترش می کردن. با توجه به اینکه کل نمایش فقط مونولوگ بود و تماشاچی ها فقط ایشون رو می دیدن کمی خلاقیت و بازی با متن لازم بود. برای من خسته کننده بود اما تجربه ای بود. ار اینکه خودشون جای هرکسی رو انتخاب می کردن و دیدش رو تنظیم می کردن خیلی خوشم اومد. امیدوارم همیشه همین طور خوش انرژی باشید.👌
النا (elly.hm3232)
درباره اپرا تئاتر مولوی i
از دوستان کارشناس نویسنده و کارگردان محترم ممنون می شم اگر کتابی یا نوشتاری معرفی کنند قبل از تماشای کار بخونم که بیشتر بتونم کار رو درک کنم.
درود بر شما دوست عزیز بله در واقع پاسخ سؤال شما بود، کتاب عارف جان سوخته نوشته ی خانم نهال تجدد را مطالعه بفرمایید.
پادکست رخ، اپیزود حضرت عشق/ داستان زندگی مولانا
آرزو
پادکست رخ، اپیزود حضرت عشق/ داستان زندگی مولانا
ممنون از شما🙏
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تازه شروع به دیدن تئاتر کرده م بنابراین نظرم ممکنه برای حرفه ای ها جالب نباشه. اما دیدن این تئاتر حس خوبی برام داشت. گروه زحمت کشیده بودن. این که در این زمانه به شعر شاعران بزرگ فارسی رو بیاریم و از ادبیات به این شکل در نمایش کمک بگیریم خیلی ارزشمنده. خواننده ی خانم صدای دلنشینی داشتن و از جون و دل مایه می ذاشتن. گروه کنسرت عالی بودن و نوازنده ی تنبک صدای گرم و عالی داشتن. بازیگر نقش زهره هم خوب از پس نقششون براومدن. نقدی که دارم به نویسنده ی کار مربوط می شه. در وصل کردن ادبیات نو و کهنه به نظرم چندان موفق نبود. نقش دختر ایرج میرزا و حتی ملک کاملا اضافه بود. داستان پرداخت نشده بود. خام بود. نویسنده باید وقت بسیار بیشتری برای اثرش می ذاشت....

پی نبشت: پیشنهاد می کنم حتما قبل از رفتن به این نمایش منظومه ی زهره و منوچهر رو بخونید و کمی هم راجع به زندگی ایرج میرزا. یه قسمت پادکست طنزپردازی آقای محمد پوررشیدی هم این شعر ایرج میرزا رو خوانش کرده و من بعد از دیدن نمایش پیداش کردم و ازش لذت بردم. امیدوارم به کار شما هم بیاد.