در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال زهره سپهریان | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 08:59:27
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
دوزخ و برزخ چیز دوست داشتنی نیست و بهشته که بهشته و خواستنی
کمدی الهی به روایت تیم جناب پوریا گلستانی هم با بهشتش غوغا میکنه ....هر چند برزخ و دوزخش هم خلاقانه و درخشانه....
دوست ندارم درباره اش توضیح بدم چون از لطف دیدنش کم میکنه.
اگر دوست دارید یک پرفورمنس جذاب ببینید این کار قابل توصیه است.

پیشکش سپاس و درود به عوامل نمایش کمدی الهی
زهره سپهریان (u.az6uvh)
درباره اپرا تئاتر مولوی i
عجب تیاتر تماشاییییی و چشمگیری

به تک تک عروسکها جان بخشیدید عروسک گردانان هنرمند.
عروسکها چه خوب تن میدادند در حرکات و گفتار و کردارشان به آدم شدن ....اسبها و حرکاتشان چقدر بااور پذیر...دوستشان داشتممم

این کار را باید دید حتی اگر نقدهایی بر آن وارد باشد از جمله طولانی بودن کار
این کار را باید دید و به هنرمندانمون افتخار کرد.
این کار به غرور ملی من افزود. هم به دلیل متن و هم اجرا
به امید تکرار سناریوهای متنوع از شما


پیشکش درود و سپاس به عوامل اپرای مولوی
سپاس از مهر و همراهی شما دوست عزیز
اپرای بعدی ما اپرای حافظ خواهد بود.
نماینده اثر  
سپاس از مهر و همراهی شما دوست عزیز اپرای بعدی ما اپرای حافظ خواهد بود.
به به😍😍♥️♥️🥰🥰🌹🌹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از اون دست نمایشهایی که حال و هوای خوبی داره...موسیقی زنده و فضای پویا ... خط روایی ساده ای داره و دوست داشتنی ... شوخی هایی که میکنه خیلی ها رو میتونه بخندونه و سعی کرده محتوایی رو که بیشترمون میدونیم با خلاقیت و ایجاد فرم، بازگویی و بازسازی کنه.
بازی ها تلاشگرانه و صدای دو نقش اصلی اقای زر آبادی و خانوم نادری شنیدنی و روح نواز.... فقط صدای اقای رفیعی و بعضی بازیگرا گاها نامفهوم بود برای من...
در کل من لذت بردم... این مدل تیاترا منو یاد تیاترهای سنگلج میندازه...
.
در طول تیاتر فکر میکردم این ادمهای با تجربه در تیاتر ایرانی( که عمرشون دراز و سایشون بر فرهنگ و هنر ایرانی مستدام) تکرار خواهند شد. آیا آینده هنرمندانی چون جناب زر آبادی و دیگر عزیزان در این شکل از تیاتر، خواهد داشت؟!


پیشکش درود و سپاس به عوامل نمایش ماهرخ
نمایشی خوش ریتم با ضرب آهنگ مناسب که میزانسن دقیق و خلاقی داره... و برای هشتاد دقیقه ادم رو با خودش میبره جلو ....
من از دیدن نمایش لذت بردم هر چند موضوعش برام دردناک بود.
اشاراتی به مباحث روانشناسی در اثر بود ولی بیشتر این نمایش قصه گوی یک روایت واقعی است. نویسنده دست روی لبخندی گذاشته (چه در اسم و چه اجرا) که از همون سالها وقتی خفاش شب رو دار زدند برای من هم سوال بود و امروز دوباره سوالم زنده شد و همچنان سوال ....
نکته ظریف و اوج ماجرا برای من در دستکشی بود که یکی از تیم اجرای حکم به دست کرد اگر درست فهمیده باشم که ریشه یابی درجه یکی بود.
دکور رو هم دوست داشتم و با کار خیلیی هماهنگ بود و خلاقانه.
بازی بازیگرها هم به کار مینشست و در خدمت موضوع و صحنه بود.


پیشکش درود و سپاس به عوامل نمایش غلامرضا لبخندی

سلام سرکار خانم

ممنون لطف شما هستم
تاج سرید
♥️
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
منگی =حظ بصری
منگی = انتخاب هوشمندانه موسیقی
به به! به به!......چه قابهای زیبایی در حین اجرا بوجود می آمد... اجرای فرم و بازی با نور و سایه... بسیار دوست داشتم.
کتاب منگی رو خونده بودم و میشه گفت این اثر یک کار اقتباسی بود
و به تصویرهای ذهنی خودم از کتاب نزدیک بود.
موضوع قابل تاملی داشت... وجه آوردن صدای ضبط شده اساتید بر این نمایش رو خیلی متوجه نشدم....با احترام به نویسنده و کارگردان مفهوم حرفشون نمیشد جور دیگه بیاد.؟.. یکدفعه از فضای نمایش میزد بیرون به نظرم..‌

به دوستان دیدن منگی رو پیشنهاد میکنم .

پیشکش درود و سپاس به عوامل نمایش منگی

محو طراحی لباس درخت ساکورا شدم ...زیبا و خلاق
بازیها هم روان بود. متن و حرکت هم در هم تنیده بود ...
ایده های ظریف و درخشانی در کار بود. مثل کیفی که دردهای بدون همدرد رو حمل میکرد ... و هماهنگی تصاویر روی ویدیو پروژکتور با اتفاقات روی صحنه خوب و دلپذیر بود.
من بیست دقیقه آغازین نمایش رو از دست دادم متاسفانه و نمیتونم منسجم در مورد متن حرف بزنم ولی فرم اجرایی نمایش رو دوست داشتم.
دیدن ساکورای کاغذی رو به دوستان تیاتری پیشنهاد میکنم.

پیشکش درود و سپاس به عوامل نمایش ساکورای کاغذی
بونکر از اون نمایش هایی هست که اگر متن نمایشنامه رو بخونی میتونه خیلی لذت بخش باشه
به امید چاپ نمایشنامه بونکر
دایره، ماندالا، تعادل
یک صحنه گرد چرخان میتونه بینظیر باشه.... تعادل نمایش بونکر با چرخش صحنه زیر پای بازیگرها بهم میخورد و روایت آغاز میشود.
همه چیز طوری به نظر میرسدکه گویی با یک رویداد تیاتری ویژه مواجه خواهی شد. اما از همان دیالوگهای آغازین ترسی سراغت می آید که نکند نتوانی قدردانِ دقایق فکری و متنی و فرمی نمایش باشی.متاسفانه تا انتهای نمایش این ترس به واقعیت میپیوندد و این نمایش تو را در اغوش نمیگیرد. حتی در طول نمایش خسته میشوی، حوصله ات سر میرود، ساعتت را چندین بار نگاه میکنی...پایت را جابجا میکنی...
بونکر پر از کلمه است برایت اما خالی از رابطه.

تا اینکه از سالن خارج میشوی ..سوار ماشین میشوی.. به خانه می آیی و چند ساعت بعد وقتی میخواهی درباره آنچه دیدی بنویسی میبینی گوی این فاصله در تو اثر کرده کم کم شروع میکنی به ارتباط برقرار کردن با بونکر... این حال عجیب حال من است ... دیدن ادامه ›› درباره بونکر

اما درباره نور پردازی کار ، در سایه بودن چهره بازیگرها چشم مرا بسیار اذیت میکرد که حتی اگر تعمد معنایی هم در کار باشد برای یک نمایش دیالوگ محور برای من دوست داشتنی نبود.
و در عین حال صحنه یِ حاصل از تابشِ نورِ قرمز روی فنجان و میز در انتهای نمایش زیبا و فریبنده بود.

بازی بانو رسول زاده عزیز در صحنه تیاتر برایم تحسین برانگیز بود به عنوان آدم رباتی یا ربات ادمی و جناب اذرنگ نازنین هم شخصیت غمگین و سرد و خسته را بسیار خوب از آب دراورده بودند اما بازی گیرا و درگیر کننده ی همیشگی ایشان درصحنه تیاتر، امشب در بونکر برایم غایب بود.

پیشکش درود و سپاس به عوامل نمایش بونکر

درود. تجربه ای مشابه در مواجه با این نمایش چه در سالن و چه بعد از آن داشتم. در ضمن احتمال میدم یکی از دلایل انتخاب خانم رسول زاده برای این نقش تُن صدای نزدیک به آلتو ایشان بوده. احتمالاً بازیگر توانمند دیگری با فرکانس صدای سوپرانو مناسب نقش خلافکار نمی بود. تشکر.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
این نمایشها چه حیف که از دست رفتند ...تجربه جالبی بود دیدن پنج دقیقه ای یک کنش کامل ....
چیزی شبیه فیلم خیلی کوتاه ۱۰۰ ثانیه مثلا
چرا اجرای دوباره ندارید چرا؟!!¡!!!
نمایش قلبِ نارنگی بسانِ هوای تازه ای است که با باز شدن پنجره نمایش به داخل اتاق جاری میشود
امضای مخصوصِ خودش را دارد مثل نمایش سبکی.

نکات دوست داشتنی کار و این سبک خاص از اجرا:
فضای روان و پویایی که در انتقال معنا وجود داشت انهم با خلاقیت در استفاده از بیان و بدن بازیگران،
بازی های تلاشگرانه و درخشان بازیگران،
تناسب طراحی لباس با سبک کار،

و اما نکات قابل تامل:
طراحی نور ساده بود و دکوری وجود نداشت.حتما اگر جدیتر به ان پرداخته شود سطح نمایش به جهت احترام بیشتر به مخاطبین ... دیدن ادامه ›› از نظر من قابلیت پنج ستاره شدن را پیدا میکند.

لذت بردم از دیدن این نمایش. در جرگه ی نمایشهایی هست که پیشنهاد میکنم ببینید

پیشکش درود و سپاس به نمایش قلب نارنگی
احتمال اسپویل ❌️
.
.
.
.
درود خانم سپهریان ، در مورد دکور به نظر من رسید چون این اتفاقات عملا داره در زمان و مکانی اتفاق میوفته که حداقل خارج از چهارچوب ... دیدن ادامه ›› جهانِ فیزیکی اطراف ماست پس نبود دکور بهترین انتخاب برای این اجراست .
حالا میخواستم بدون به دید شما چرا باید دکور می‌داشت و در چه حد ؟ یا اینکه آیا برای پرده‌های خاصی باید دکور در نظر گرفته میشد یا کلی؟
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دلیل گرایش من به تئاتر:

در ابتدا و گام اول جذابیت های دیداری صحنه ها و دکورها و نه حتی نمایشنامه ها و بازیگران نیست بلکه، تمایلم به تماشا وبررسی خودم است.
درواقع، من تئاتر را به عنوان امکانی برای شناخت و کشف خودم دنبال میکنم و آنرا پاسخی مناسب برای نیازم به کُنشِ تماشا کردن یافته ام.

از نظر من تئاتر،یک هنرعمیقاً انسانی است.
این دیالوگ اخر نمایش = آخرین درس بازیگر یا شاید آخرین درس هنرمند روی صحنه
نگویم که شروع نمایش داشت مرا میبرد به سمت پشیمانی (که ای وای نمیخواهم مونوگ گویی و نمیخواهم دوباره تماشایِ روایتِ چند زندگی در یک صحنه) اما کم کم چنان خوب و ترغیب کننده و رو به جلو حرکت کرد که موجب شدم برایم چهار ستاره شود.

متن نمایش یک قصه مثل قصه زندگی هریک از ما، اما دراماتیزه شدن کار تحسین برانگیز.
نقش افراد چقدرر متناسب با شخصیت های نمایش انتخاب شده بود.
و بازیها اندازه و خوب و جاهایی خیلی خوب و درخشان.

زاویه روایت در اول شخص های گوناگون امتداد پیدا میکرد و خوب همه چیز در کنار هم مینشست و پازل داستانی کامل میشد. حرکتهای نمایش در راستای پیشبرد این نوع روایت با تجربه و دقت انتخاب شده بود.

بخشی از نورپردازی مثل اتش و علامت ضربدرِ وسط صحنه که نشانه ای برای وصل زندگی افراد نمایش به یکدیگر بود نیز برایم دوست داشتنی بود و خلاق.


پیشکش درود و سپاس به عوامل نمایش جیمی جامپ
عوامل ورودی سالن. از نماینده کارگردان و انتظامات درب سالن بی اخلاق... اشتباه کردم هزینه کردم این همه راه اومدم🖐
میلاد فرضدق
عوامل ورودی سالن. از نماینده کارگردان و انتظامات درب سالن بی اخلاق... اشتباه کردم هزینه کردم این همه راه اومدم🖐
آقا فرزدق با این ز است! شما تو شناسنامه‌ات هم نوشته فرضدق؟!
امیرمسعود فدائی
آقا فرزدق با این ز است! شما تو شناسنامه‌ات هم نوشته فرضدق؟!
سلام درود بله. فرزدق صحیحه.. اما متاسفانه توی شناسنامه اشتباه ثبت کردن.. 🙏❤️
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
رورانس این نمایش زیبا و دلگرم کننده و دوست داشتنی بود

بوی این شعر از افشین یداللهی بعد از دیدن این صحنه در مشام میپیچد.
آمد و گفت روح بادم و رفت
عطر او ماند روی یادم و رفت
خود نفهمید در چه حالی بود
گریه میکرد و گفت شادم و رفت

تکه های دلی که عاریه بود
شعر کردم به عشق دادم و رفت
باز حوا گذاشت سیبش را
روی بار گناه آدم و رفت

کم نیاورده بودم اما گفت
از سر تو کمی زیادم و رفت
چراغ صحنه روشن می ماند و زنده است با حضور فرزندان با اصالت خویش ..
درود بر شما که هنرمند هستید نه هنرپیشه اقای زنجانپور...
کنش و بیان و بدن همه در خدمت صحنه و از آن مهمتر منش شما وقتی صحنه را ترک میکنید.
من کیف کردم و لذت بردم از این حضور خالص و واقعی شما روی صحنه
متن نمایش در میانه خود کمی اگر افت میکند اما در پایان با بازی درخشان و واقعی شما خودش را دوباره به رخ میکشد.
اقای بهرامی با تر و فرزی و اقای قوانلو با سکوت به پیشبرد و گرم و گیرا بودن نمایش کمک میکنند.
نورپردازی به کار عمق میدهد و خلاقانه است
من ردیف اخر بودم و اینکه صدا را خوب و رسا دریافت میکردم توجهم را جلب کرد.
و در آخر اسم نمایش و موضوع نمایش چقدررر به استاد نشسته بود.
تن و روان این سرمایه های ملی هنر ایران سلامت باد !

پیشکش درود و سپاس به عوامل نمایش اکتینگ


😍🙏🏼🌺ممنون از حضورتون
هما م
من یه چیزی رو دقت کردم.. انگاری بازیگران قدیمی روی صدای خودشون تسلط بیشتری دارن.. صدا، تون، لحن ، قدرت.. صداشون به وضوح شنیده میشه.. حتی وقتی صداشون رو بالا میبرن آزار دهنده نیست.. فریادشون گوش ...
دلیلش همون تفاوت شاگردی کردن و پله پله جلو رفتن با یک شبه به جایی رسیدنه خانم!
هما م
من یه چیزی رو دقت کردم.. انگاری بازیگران قدیمی روی صدای خودشون تسلط بیشتری دارن.. صدا، تون، لحن ، قدرت.. صداشون به وضوح شنیده میشه.. حتی وقتی صداشون رو بالا میبرن آزار دهنده نیست.. فریادشون گوش ...
من هروقت شعله رو می بینم لذت می برم از دوبله و صداها
نصف ابهت جبارسینگ از صدای استاد زنجانپور نشات گرفته
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام وقتتون خوش
تعریف نمایش دختر کفش عروسکی رو بسیار شنیدم اما پس از پایان کار و فرصت تماشا رو از دست دادم ....موجب افتخارید
کاش میشد باهاتون درباره کار نمایش کودک گفتگویی داشته باشیم.
محمد فروزنده و سوزان این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
هنر عمیقا سیّال و تحلیل ناگزیز است.
قاعده مندی، منطق پذیری و تجزیه، آن گونه که در علم رایج است، بر هنر حاکم نیست وگرنه آن دو، یکی بودند.
.
کارهای مروژک برای من خاص هست و همیشه از خوندنش لذت بردم
دوست دارم این نمایش رو ببینم به زودی
خوشحال میشم تشریف بیارید ما امروز و فردا اجرا داریم و بعد با تاخیر یه هفته ای بازمی‌گردیم.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
و اما فردا:
و امروز همان فردایی بود که منتظرش بودم.
نمایش قوی و نسبتا استخوان داری بود.
تلاش متنی کار را دوست داشتم.
اجراها گاهی از ریتم میفتاد ولی در کل درگیرکننده و دیدنی بود.
دکور و نورپردازی کار، نمایشی و چشم نواز بود
پایان نمایش رو هم اونقدر که باید هنوز درک نکردم نمیدونم چرا؟!

اجرا بیش از یکساعت بود بر خلاف مدت نمایش که در تیوال زده شده و خوبه براش تدبیری بشه.
و در ضمن پشتیِ صندلی های کاخ هنر متاسفانه در تمام طول مدت نمایش مرا آزار میداد ... دوستشان ندارم.

پیشکش درود و سپاس به عوامل نمایش فردا