در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال غزل عزیزالدین | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 16:35:52
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سه شنبه ۱۲ بهمن اجرای بک تو بلک رو دیدم در واقع بعد دو سال با ذوق دوس داشتم یه تئاتر فوق العاده ببینم چون تو این مدت و تعطیلی تئاتر ها کلی دلتنگ تئاتر شده بودم یادمه آخرین اجرایی که دیده بودم قهوه قجری کار آقای پسیانی در تئاتر شهر بود. دلیل اینکه خیلی دوس داشتم تئاتر بک تو بلک رو ببینم نظرات مثبتی بود که در مورد تئاتر و اجرا خونده بودم. تو این سال ها اجرا ها و تئاتر های زیادی رو دیدم ولی تئاتری که کلی ازش لذت بردم زندگی در تئاتر بود که چندین بار با دوستان به دیدنش رفتیم. وقتی بک تو بلک رو تصمیم گرفتم ببینم فکر می کردم قراره با یه اثری روبه رو شم که لذت اجرای زندگی در تئاتر رو برام زنده کنه ولی خیلی حیف که اصلا به این شکل نشد.
و منی که با کلی ذوق بعد ۲ سال منتظر یه تئاتر درجه یک بودم با اون تئاتری که تو ذهنم ساخته بودم روبه رو نشدم .
با احترام به آقای افشاریان و زحمتی که برای اجرای نقششون کشیده بودن
تئاتر برای من راضی کننده نبود. ولی از نظر من آقای افشاریان بازی خیلی خوبی داشتن و کاملا توانمند در نقششون ظاهر شدن.
ریتم کند اجرا به نظرم کمی خسته کننده بود.
در مورد سالن هم جمعیت خیلی زیاد سرفه های زیاد و صدای زنگ موبایل همون ابتدای اجرا و حتی دیدن افرادی که خارج از ظرفیت روی پله ها نشسته بودن ... دیدن ادامه ›› به خاطر شرایط کرونا امیدوارم حداقل خارج از ظرفیت تو اجرا ها نباشه و بتونیم با آرامش بیش تری کنارهم اجرا های خوب رو ببینیم.
در کل خوش حالم که بعد ۲ سال و این همه دل تنگی تئاتر دیشب وقتی وارد سالن شدیم کلی از خاطره تئاتر ها برامون زنده شد.
خیلی متأسف شدم که نتونستم لانچر و ببینم جز نمایش هایی بود که دوست داشتم ببینم چون تعریف های زیادی در مورد کار شنیدم. دوشنبه هفته پیش که تعطیل بود وقتی تیوال و چک کردم و فهمیدم که فردا سه شنبه سایت برای لانچر باز میشه خوش حال شدم و با اینکه سه شنبه سرکار بودم و ترسیدم از بلیط گرفتن جا بمونم از شب قبل به یکی از دوستانم سفارش کردم که ساعت ۱۲ حتما بلیط بگیره و وقتی دوستم گفت که ساعت ۱۲ و هیچ بلیطی باقی نمونده خیلی تعجب کردم که یعنی چه اتفاقی افتاده که بعدا متوجه شدم که سایت یک ساعت زودتر باز شده. امیدوارم تو آینده ای نزدیک اجرای این نمایش و تو سالنی بهتر و بزرگتر ببینیم و شاهد این بی نظمی ها نباشیم.
چهارشنبه با دوستان تیوالی اجرا رو دیدیم باید بگم که به نظر من ریتم کار کمی کند بود و برای من کششی ایجاد نمی کرد. تو این اجرای ۹۰ دقیقه ای که دیدیم به نظر من از شعر های زیادی استفاده شده بود که می تونست کمتر باشه. وقتی با دقت به صحنه نگاه میکردم احساس کردم طراحی صحنه قطعا میتونست خیلی بهتر باشه. از بازی ها هم باید بگم که مجموعه بازی ها ، بازی های خوبی بود و از دیدن بازی خانم تیموریان رو صحنه لذت بردم و اشکان خطیبی هم که خیلی خوب و پر انرژی و رو صحنه ظاهر شد. و در آخر ممنون از خانم تیموریان ، آقای آهنین جان و آقای خطیبی که با توجه به ۲ اجرا بودن نمایش و خستگی زیاد در مورد نحوه اجرا و کار به سوال های ما با صبر حوصله پاسخ دادن.
امیدوارم تمدید بشه و بتونیم این نمایش خوب و ببینیم.
سه سال پیش تو تئاتر مستقل تهران این نمایش رو دیدم و یادمه که از دیدن اجرا هم لذت بردم . دوست داشتم بازی آزاده صمدی رو تو اون نقش ببینم ولی یادمه اون شبی که ما رفتیم خانم صمدی و آقای ژوله بازی نداشتن. ولی یه اجرا پر انرژی با بازی های خوب و هم چنین موسیقی و گریم خوب دیدیم. نمیدونم که نسبت به سه سال پیش چیزی تغییر کرده یا نه ولی امیدوارم که از نمایش لذت ببرید.
غزل عزیزالدین (gh.az)
درباره نمایش دروغ i
جمعه اجرای ویژه دروغ رو با دوستان دیدیم به نظرم افشین هاشمی خیلی خوب بود و همه آن چیزی که باید رو انجام داد یه نقش سخت که آقای هاشمی پرانرژی ایفا کردن. اما نمیدونم چرا با اینکه تو سالن ناظرزاده قبل اجرا تذکراتی داده شد باز هم شاهد یه سری از موارد بودیم. دوستانی که تو سالن بودن وقتی موسیقی پخش می شد باهم سلفی می گرفتن و در حین اجرا نمایش نقش آقای هاشمی رو باهم تحلیل می کردن و این موضوع گاهی اوقات باعث می شد که ما حتی دیالوگ آقای هاشمی رو نمیشنیدیم. نمیدونم دیگه کی میشه که یه اجرا ی خوب و تو سکوت کامل بدون هیچ مشکلی ببینیم. به امید دیدن تئاتر های خوب در یه سالن خوب با رعایت همه قوانینی که دیدن تئاتر رو برای هممون زیبا تر کنه.
دیشب اجرای آبی مایل به صورتی و دیدم یه نمایش به شدت زیبا و تاثیر گذار و تلخ. یه کار سنگین و سخت با بازی های درخشانی که دیشب رو صحنه دیدم واقعا شگفت زده شدم و در طول اجرا به این فکر میکردم که تو این چند روز آخر که دو اجرایی بودن و گروه دو بار روی صحنه میرفتن چه انرژی صرف کردن . بهنام شرفی بازی که دیشب ازش دیدم فوق العاده بود مگه میشه این قدر خوب بودن یه بازی سخت و سنگین که بهنام شرفی به خوبی نقشش و ایفا کرد و رو صحنه درخشید. درسته که کار طراحی صحنه خاصی نداشت اما این قدر بازی همگی خوب و روان و عالی بود که نمیشه از چیز دیگه ای ایراد گرفت. میثم غنی زاده که به تازگی جایگزین این نقش شده بود خیلی خوب بود.
و یه چیز دیگه اینکه به نظرم نمایش نمیخواست ایجاد حس ترحم و تو مخاطب ایجاد کنه و این اشک ها و بغض هایی که دیشب همراه همه افراد تو سالن بود نه به خاطر ترحم بلکه به خاطر این قضاوت هایی که نباید بشه این ناملایمت هایی که نباید باشه و اینکه این افراد چه شرایط سختی و تو جامعه دارن و مدام مورد قضاوت و بی مهری قرار میگیرن وچه قدر بهشون ظلم میشه و این چیزی هست که تو جامعه ما وجود داره چون هنوز خیلی از افراد سطح آگاهی در این مورد ندارند و با دیدن این نمایش حداقل سطح آگاهیمون بالا میره که حتی تو دلمون این افراد و قضاوت نکنیم و بهشون احترام بذاریم و درکشون کنیم . امیدوارم از این به بعد هممون با بیماران مهربان باشیم . دیشب وقتی از سالن خارج شدم خیلی چیز ها یاد گرفتم مثلا اینکه حتی تو دلم هم این افراد و قضاوت نکنم . دیشب که اجرای آخر بود بعد این همه مدت که نمایش رو صحنه بود باز هم همه بازیگر ها بعد اتمام نمایش که رو صحنه اومدن بغض داشتن و تو چشم تک تکشون اشک بود طوری که خانم بیان حتی قادر به صحبت کردن هم نبودن . در کل از همه عوامل این نمایش بابت این کار سخت و سنگین و زیبا ممنونم.
دیشب اجرای عاشقانه های خیابان رو خیلی اتفاقی به همراه یکی از دوستانم دیدم . چیزی که می خواستم بگم این هست که از لحظه ورودم به سالن افرادی رو می دیدم که بلند بلند باهم صحبت می کردن و تا چند دقیقه بعد اجرا که اجرا شروع شده بود هنوز مردم وارد سالن می شدن و حتی وسط اجرا پسر بچه ای از صندلی اش چند ثانیه ای بلند شد و ایستاد و دوباره نشست کمی بعد وسط سالن موبایل یک نفر زنگ زد و آخرای اجرا هم که آقای یزدانی می خوند دوستان همه خیلی خوش حال با موبایل هاشون فیلم می گرفتن. به نظرم شبیه سالن تئاتر نبود. سالن تئاتر یعنی اینکه همه ما در کنار هم در سکوت کامل بدون هیچ دغدغه ای یه اجرای خوب ببینیم. فکر کنم واقعا یه عده فقط اومدن که یه زمان و تایم فان داشته باشن در کل امیدوارم شاهد این رفتار ها تو سالن تئاتر نباشیم و حداقل کمی به هم احترام بذاریم . در مورد اجرا بازی خانم تیرانداز رو دوست داشتم و یه کار اجتماعی بود که این تعامل بین بازیگران و مردم باعث شده بود در آخر به اون نتیجه اصلی نرسیم.

با اینکه یک بار دیگه هم در مورد نفرین قحطی زده گان نوشته بودم و نظرم رو گفته بودم ولی چون دیشب برای دفعه دوم کار و دیدم دوست داشتم بگم که شاید دیدن یه کاری و راضی بودن از کاری یا عدم رضایت از کاری سلیقه ای باشه ولی واقعا یه سری استاندارد هایی وجود داره که از نظر هممون مشترک هست که اون استاندارد ها میتونه یه کار و خوب و یا بد نشون بده. به نظر من نفرین قحطی زده گان کاریه که شاهد اون استاندارد ها تو کار هستیم . نمایش سه پرده مختلف داره که تو هر کدوم از این قسمت ها شاهد اتفاق هایی هستیم همین تحول پدر از یک شب به شب دیگر برای من جالب بود و بازی میر سعید مولویان رو دوست داشتم و شاهد بازی های خوبی بودیم . موسیقی و طراحی صحنه هم برای من لذت بخش بود . در پایان هم خیلی مرسی آقای خطیبی و آقای مولویان بابت وقت و زمانی که بعد اجرا تو کافه گذاشتین در کنار شما و بچه های خوب تیوال خیلی خوش گذشت و شب بسیار خوبی بود و از این گپ و گفت خیلی لذت بردیم.
اشکان خطیبی (ashkan)
غزل عزیز میزبانی دوباره شما لذت بخش بود.
۰۵ تیر ۱۳۹۸
میرسعید جان
سنون دوغوم گونون چوخ موتلو اولسون، ایی کی وارسان . ❤️❤️❤️
سنه موتلی و گوزل گونلر آرزیلایرام ❤️❤️❤️
۰۶ تیر ۱۳۹۸
چقدر حیف ...بعد از اجرای پنجشنبه ششم تیرماه این گپ و گفت اتفاق نیوفتاد... اتفاقا دیدم حوالی نیم ساعت چهل دقیقه ای همه دوستداران و هواداران عوامل نفرین قحططی زده گان منتظر حضورشون بودن تو لابی برای عکس و امضا...
چقدر دوست داشتم تو گپ و گفت ها باشم
۰۸ تیر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خوب امروز یعنی یکشنبه شاهد اجرای خوب نفرین قحطی زده گان با کارگردانی خیلی خوب آقای خطیبی بودیم . باید از همین اول بگم که چه حیف که نتونستم سه شنبه با دوستان تیوالی کار و ببینم چون اجرا که لذت بخش بود ولی دیدن کار با دوستان لذت دیدن نفرین قحطی زده گان رو بیش تر می کرد از همون ابتدا که با دوستانم وارد سالن شدیم چیزی که توجه ما رو به خودش جلب کرد طراحی خیلی خوب صحنه بود و هم چنین موسیقی که در سالن پخش می شد خیلی زود سعی کردیم که بشینیم و با دقت صحنه رو ببینیم که انصافا عالی بود مدت زمانی که منتظر بودیم تا همه ردیف و صندلی های خودشون رو پیدا کنند موسیقی پخش می شد که خیلی لذت بخش بود بنابراین هر چه زودتر وارد سالن شوید چون از شنیدن آهنگ های در حال پخش لذت بیش تری خواهید برد . بازی ها همگی خیلی خوب بود. باید بگم همین طور که از اجرا می گذشت و ما کاملا به اجرا متمرکز بودیم فقط تو دلم میگفتم همه دارن در مورد پدر خانواده یعنی میر سعید مولویان صحبت می کنند پس چرا نمیای رو صحنه آخه. باید بگم که دوست داشتم بازی میر سعید مولویان رو صحنه زود تر شروع می شد ولی دوستان کمی باید منتظر بمانید تا بازی خیلی خوب میر سعید مولویان رو صحنه رو ببینید ولی باید بگم این برام خیلی جالب بود که همه شخصیت ها ویژگی ها و خصوصیات پدر خانواده رو برامون توضیح می دادن و ما قبل از ورود میر سعید مولویان روی صحنه با ویژگی های رفتاری اش آشنا شدیم و با ورود آقای مولویان تمام چیزی که در ذهنمون از گفته های اعضای خانواده ساخته بودیم خیلی خوب مطابقت می کرد و باید بگم آقای مولویان شما از اون دسته از افرادی هستین که برای تئاتر ساخته شدین فقط امیدوارم کار های بیش تری ازتون ببینیم و هم چنین بازی خانم درگاهی و آقای سیدی و دوستان خیلی خوب بود و این تیم خوب بازیگری و کارگردانی خوب آقای خطیبی و طراحی صحنه خوب و موسیقی خوب همه این ها باعث شد با حال خوب سالن رو ترک کنیم و چه حیف که نشد با دوستان تیوالی کار و ببینیم و تو پشت صحنه دوستان و ببینیم . امیدوارم به همه به خصوص دوستان سه شنبه ای که برنامه خوبی برای بعد اجرا هم دارن خیلی خوش بگذره و از دیدن کار لذت ببرین.
چند روز پیش نمایش و دیدم . تا الان کاری از آقای دیرباز روی صحنه ندیده بودم و دوست داشتم که بازیشون رو روی صحنه تئاتر ببینم . به نظرم طراحی صحنه میتونست خیلی خیلی بهتر باشه و حداقل من انتظار داشتم وقتی وارد سالن میشم صحنه رو طور دیگه ای ببینم.
حقیقتا دلیل انتخاب صحنه به این صورت رو متوجه نمی شم، مگه صحنه عادی چشه؟
حالا اگر شانس بیاری و دیدت خوب باشه
من که موقعیتم جوری بود که به علت بلندی قد ردیف جلویی از بهاره رهنما چیزی نمیدیدم و مجبور بودم هی کله بکشم
۱۱ خرداد ۱۳۹۸
مگه طراحی صحنه داشت!!!!!!
۱۳ خرداد ۱۳۹۸
منظورم طراحی صحنه به حالت وسط چین و بلند بود
۱۳ خرداد ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خیلی خوش حالم که بعد از مدت ها قراره یه تئاتر با بازی میر سعید مولویان به همین زودی ها ببینم. نفرین قحطی زدگان نمایشی که منتظرم زودتر شروع شه تا شاهد هنر نمایی دوباره میرسعید مولویان باشیم.
خدا حفظش کنه و بهش قدرت بده که توقع ها حسابی ازش بالا رفته
۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۸
بلهههههه زهره جون توقع هااااااا بالا هست و ما منتظریم.
۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به به چه اسفند قشنگی قراره داشته باشیم با شروع تئاتر ملاقات
فرزاد این را خواند
زهره اباذری، محمدرضا برقعی و پیمان علیزاده این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خوب الان چیکار کنیم ؟ زندگی در تئاتر تموم شده و تازه از تموم شدنش فقط یک روز گذشته همین الان که دارم تایپ میکنم دارم آهنگ ها رو گوش میکنم و یاد جمله ها و بازی ها و اکت و لحن رابرت و جان میفتم . یاد اینکه دیشب همه چیز چه قدر قشنگ بود از کیک اختتامیه و بغض میر سعید و ایمان برای اجرای آخر و تشویق خیلی خوب تماشاگر ها و صحبت های زیبای میر سعید مولویان عزیز که با شنیدن حرف هاش خوش حال شدیم و حتی وجود دختر 2 ساله مجتبی پیر زاده که به عنوان کوچکترین فرد تو سالن نمایش رو همراهی کرد ما که ذره ای صدا هم نشنیدیم و حتی در آخر ایمان صیاد برهانی گفت مخاطب تئاتر یعنی این تو این سن و از نظر من چه قدر قشنگ که بچه ها از این سن با بهترین تئاتر ها آشنا شن . از تماشاگر های خوبی که دیشب باهم تو خارج از ظرفیت بودیم هم ممنون . در کل امیدوارم تو سری جدید زندگی در تئاتر این قدر اجرا برین که همه همه همه تئاتر دوست ها به دفعات درخشیدنتون رو ببینن و کیف کنن و زندگی کنن.
با اینکه موج زندگی درتئاتر منو با خودش برد و لاجرم مسحور جادوی میر سعید مولویان و ایمان صیاد برهانی شدم و مرعوب و میخکوب هنرنماییشون و ده روزه که این داستان دست از سرم بر نمیداره و شب روز تو تیوالم ببینم کی چی میگه و الانم دو تا ویدیوی کوتاه از ایمان پیدا کردم تو اینیستا که باهاشون کیف میکنم ، ولی فکر میکنم بعضی وقتا شیرینی یه سری چیزا به خاطر کوتاه بودنشونه که باقی میمونه ، حکایت اون مثل معروفه که میگه قشنگی و جذابیت عشق به نرسیدنشه ...
۲۷ آذر ۱۳۹۷
خانم اسلامی جواب دادن love is blindness / jack white
۲۷ آذر ۱۳۹۷
:))))))))
اتفاق بامزه ای بود:))))
۲۷ آذر ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عصری داشتم به این فکر می کردم که وقتی فردا زندگی در تئاتر تموم میشه باید چیکار کنیم یعنی با این دلتنگی چیکار کنیم با ذوق اجرا ها رو می دیدیم و می نوشتیم و تو نظرات تیوال باهم آشنا می شدیم و راجع به رابرت و جان صحبت می کردیم بعد از همه این ها از دلتنگی رفتم ببینم تو تیوال چه خبره و داشتم نظرات جدیدی که گذاشته بودن رو می خوندم که واقعا طاقت نیاوردم و سریع یه برنامه ریزی کردم و به خودم گفتم امروز باید خودم رو برای دفعه پنجم به زندگی در تئاتر برسونم واقعا دوست داشتم که اجرای آخر رو ببینم حتی ساعت 5 هم نه فقط اجرای ساعت 7 رو دوست داشتم ببینم . دلم می خواست آخرین اجرا و آخرین دیالوگ ها رو ببینم و بشنوم و زندگی کنم. چه قدر خوش حالم که اومدم و بلیط خارج از ظرفیت هم نصیبم شد و بهترین جای سالن تونستم بشینم دقیقا وسط. تا الان 4 دفعه ای که دیده بودم رو صندلی ردیف 2 بودم ولی الان که رو زمین نشسته بودم احساس کردم که چه قدر خوبه و چه قدر به صحنه نزدیکم و همه چیز عالی بود. اجرا به جای ساعت 7 ساعت 8 شروع شد چون جمعیت خیلی زیادی اومده بودن . باید بگم که چه قدر میر سعید و ایمان امشب تو اجرا ریزه کاری داشتن چه تو متن چه تو بازی ها چه تو اکت چه قدر از بداهه گفتن هاشون کیف کردم . تو قسمت تمرین نمایشنامه میر سعید غیر از حذف ویرگول حتی به حذف نقطه هم اشاره کرد و باید بگم اون قسمتی که رابرت از همه خواست که دست نزنن ولی طوری پیش رفت که امشب هم همه تو اون صحنه دست زدن و چه قدر خوب بود و امشب بچه های نور هم حتی شیطنت می کردن و همه چیز دست به دست هم داده بود که ما امشب فقط کیف کنیم و همین طور بداهه ها بیش تر می شد و در آخر نمایش من که در خارج از ظرفیتی ها تو جلوترین ردیف به صحنه بودم وقتی میر سعید و ایمان به صحنه اومدن تا تونستم براشون دست زدم . مرسی از بچه های پشت صحنه به خاطر کیک زیبایی که روی صحنه آوردن و میر سعید عزیز و ایمان هردو باهم شمع ها رو فوت کردند و بغض کردند چه قدر این صحنه لذت بخش بود . این قدر صدای تشویق ها زیاد بود که بعد از اینکه دست زدن ها متوقف شد میر سعید عزیز از همه تماشگر ها که روی زمین نشسته بودن و همچنین افرادی که روی صندلی ها نشسته بودن عذر خواهی کردن و گفتن که به خاطر روح تئاتر ما رو ببخشین که اذیت شدین و هم چنین بابت تاخیر تو اجرا عذرخواهی کردن. آقای مولویان عزیز من این 2 ساعتی که امروز روی زمین نشستم کلی هم کیف کردم خستگی که هیچی غرق تو اجرا شدم چون شما ها بهترینین و وقتی آدم بهترین ها یعنی میر سعید و ایمان رو روی صحنه ببینه فقط غرق لذت تو اجرا میشه بنابراین اینکه گفتین ما راضی باشیم و شما رو ببخشیم باید ... دیدن ادامه ›› بگم که ما وقتی شما رو نمیبخشیم که از الان به بعد اسم میر سعید و ایمان رو تو تئاتر های مختلف کم ببینیم. از الان دوست دارم که تو تمام تئاتر هایی که قراره تو آینده ببینم میر سعید مولویان و ایمان صیاد برهانی عضو ثابت گروه باشن این جوری به نظرم تمام اجرا های تئاتر ها برام لذت بخش میشه. خوش حال شدم پایان اجرا این قدر بهتون گل دادن که دیگه تو دستاتون جا نبود. خوش حالم که پایان اجرا یه جوری با یه تغییرات ریزی همراه بود و امشب تو اون صحنه آخر کسی نخندید و برام سوپرایز بود.خوش حالم که خوم رو به اجرای ساعت 7 خارج از ظرفیت رسوندم و خوش حالم که تو تئاتر امروزمون میر سعید مولویان و ایمان صیاد برهانی رو داریم. خیلی دلم برای رابرت و جان تنگ میشه . یادتون نره که ما منتظر اجراهای دیگه ازتون هستیم پس تا آینده نزدیک مواظب خودتون باشین. بی حرف اضافه بی شعار عاشقانه این یعنی یک پایان.
غزل عزیزم حرف های دل همه ی ما سانس آخریا رو زدی و باز بغضمو اشک کردی،من که زبونم به گفتن این همه احساس باز نمیشد مرسی که حرف دل هممونو زدی عزیزدل
۲۶ آذر ۱۳۹۷
کاملا همینطوره غزل جانم،قشنگ تر اینه که هیچ کدوممون انحصاری زندگی در تئاترو نمیخوایم و دونه به دونه مون عشقشو شریک میشیم باهم تا بیشتر و بیشتر بشه
۲۶ آذر ۱۳۹۷
صدف جان واقعا دوست داشتم یه اجرا همگی باهم زندگی در تئاتر رو ببینیم هممون تو اون اجرا باهم خاطره بازی کنیم .
۲۶ آذر ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ما طرفداریم که اینجا باشیم برای *حمایت از شماٰٰ * برای جبران مهربونیاتون* برای دیدن موفقیت های هرروزتون * برای شریک بودن توی لحظه های شادی و غمتون* برای ثبت کردن لحظه هایی که با جون و دل توی زندگی در تئاتر مایه میذارین تا همه با خاطرات خوب برن و پیش خودشون بگن بازم میام به دیدن رابرت و جان . آقای مولویان عزیز بازی درخشان تون همیشه تو ذهنم ماندگار خواهد ماند.
من دیشب یعنی 20 آذر برای دفعه چهارم زندگی در تئاتر رو به همراه مامانم و خاله ام دیدم البته مامانم که دفعه دومش و خاله ام دفعه اولش بود که اجرا رو می دیدن خوب معلومه دیگه من که دیگه هیچی برای دفعه چهارمم باز ذوق و شوق داشتم و تو حال خودم نبودم که قراره الان چه رابرت و و جانی رو ببینم و کیف کنم اما مامانم که دفعه دومش بود که منو همراهی میکرد و همیشه باهم زیاد تئاتر میریم ولی زندگی در تئاتر از اون نمایش هایی بود که مامانم هم از دیدنش کیف کرد و من چه قدر خوش حال بودم از طرفی خاله ام که از دیدن ایمان و میر سعید شگفت زده شده بود و به وجد اومد خوش حالم که یه شب فوق العاده رو با بازی درجه یک تون برام ساختین . جمله ای که بعد از اتمام نمایش از مامانم شنیدم که دوس داشتم این بود که گفت میر سعیدمولویان دیگه مگه چیکار میتونست رو صحنه انجام بده که نداد از بازی و صدا و اکت و حرکت حتی نحوه راه رفتن . آخه شما ها چه قدر خوبین. مطلب بعدی اینکه تو سالن اقای فرهاد اصلانی هم حضور داشتن البته شب خیلی شلوغی بود تعداد خارج از ظرفیت ها خیلی بود که من این سری از تعداد این افراد تو سالن ناراحت نبودم که هیچ و هر یک نفری که به سالن اضافه می شد پیش خودم میگفتم آخ جون امشب یک نفر دیگه هم زندگی در تئاتر و ایمان و میر سعید و می بینه و کیف میکنه و از این بازی های درخشان کلی ذوق زده میشه .مطلب بعدی اینکه خیلی خوش حالم که تو این 4 اجرایی که دیدم هر کدوم از اجرا ها متفاوت بود و یک سری ریزه کاری ها تو هر اجرا با اجرای دیگه وجود داشت که اجرا رو نسبت به اجرای دفعه قبل متفاوت می کرد من کلی از دینشون لذت بردم . خوش حالم که اجرا تمدید شده و افراد بیش تری می توانند درخشیدنتون رو روی صحنه ببینن . فقط لطفا بعد از زندگی در تئاتر چون ما دلمون واسه جان و رابرت تنگ میشه با نمایش های دیگه و شخصیت های دیگه به زودی با اجرا های دیگه ببینیمتون . الان هم که دارم می نویسم تو همین ثانیه دوست دارم براتون دست بزنم و فقط میتونم بگم مرسی که هستین ( میر سعید مولویان) (ایمان صیاد برهانی) و مرسی بابت اینکه سه شنبه شب با وجود جمعیت زیاد تو سالن شما ها مثل همیشه عالی بودین و حتی با جابه جا کردن میز و صندلی به عقب باز هم به فکر ما بودین تا چیزی از صحنه رو از دست ندیم. یه گروه حرفه ای یه تیم حرفه ای یه ایمان و میر سعید حرفه ای نتیجه اش هم میشه زندگی در تئاتر که فقط باید دید و لذت برد و زندگی کرد .
امشب با یکی از دوستانم به دیدن زندگی در تئاتر نشستیم البته من سال پییش 2 دفعه دیگه این نمایش فوق العاده رو در پردیس شهرزاد دیدم . وووووووووووووای که امشب مثل سال پیش چه قدر همراه با دوستم کیف کردیم چه قدر خوش حال بودیم . شما ها بی نظیرین و بهترینین . ایمان صیاد برهانی عالی بودی. میرسعید مولویان فقط میتونم بگم درخشانی و روی صحنه می درخشی . میر سعید مولویان ستاره هنر تئاتر کشورم مرسی که هستی و ما رو با هنرت روی صحنه شگفت زده میکنی. امشب بعد از اتمام نمایش با تمام وجودم تشویقتون کردم و دوست داشتم این دست زدن براتون همین طور ادامه داشته باشه. درجه یک بودین. خوش حالم که به همراه دوستم با یه حال خیلی خوب از سالن خارج شدیم و با دیدن اجرای خوبتون انرژی گرفتیم . ( تو زندگی در تئاتر زندگی کردیم باهاتون) رابرت و جان شما ها از خوبای تئاتر ما هستین.
من و دوستانم نمایش بینوایان رو ۲۸ آبان دوشنبه دیدیم و از نمایش لذت بردیم به نظر من برای این کار همانند الیور توئیست خیلی زحمت کشیده شده بود البته که من الیور توئیست رو بیش تر دوست داشتم میتونم بگم با توجه به این که ما در جایگاه همکف ردیف ۵ باکس وسط بودیم و کامل به صحنه نزدیک بودیم همه چیز عالی بود از طراحی صحنه و طراحی لباس و نوازندگان و رهبر ارکس آقای بردیا کیارس همگی عالی بودن ، بازی ها هم همگی خیلی خوب بودن پارسا پیروز فر عالی بود هوتن شکیبا منو یاد فاگین الیور توئیست می انداخت و به نظرم مثل همیشه درخشان بود ، سحر دولت شاهی هم خیلی خوب بود همین طور نوید محمدزاده و اشکان خطیبی و پریناز ایزدیار و امیر حسین فتحی زحمت زیادی کشیده بودن و روی صحنه خوش درخشیدن . ولی به شخصه دوست داشتم که دیالوگ ها همانند الیور توئیست بین بازیگران گفته می شد نه به صورت شعر و هم چنین صحنه ثابت بود و ای کاش مثل الیور توئیست صحنه ها متغیر بود در کل من و دوستانم کلی کیف کردیم چون در صحنه نمایش تلفیقی بسیار زیبا از موسیقی و نور و حرکت و رنگ دیدیم ، شب بسیار خوبی بود.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فقط میتونم بگم چه بازی های درخشانی از اسماعیل گرجی و مهدخت مولایی امشب دیدم . چه انرژی خوبی چه کارگردانی خوبی کاملا حرفه ای فقط میتونم بگم امشب هنرمندایی رو دیدم که بعد از اتمام نمایش از بازی خوبشون لذت بردم.