«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
نمایشی به دور از هر تکلف و بدون کوچکترین دکور، با قدرت روایتگری بالا و نمایشنامه بسیار زیبا. مثل زمانی که دارید کتاب می خونید و در ذهنتون تصویرسازی می کنید، تو این نمایش شما دریا رو میبینید، کوه ها و درخت آبی رو در ذهنتون می بینید. بنظرم قدرتی بود که در بازی بازیگران و در متن نمایش وجود داشت. نمایشی با مضمون پیدا کردن معنای زندگی .
سلیقه من بود، اما بنظرم میتونه سلیقه خیلی ها نباشه، مثلا کسی که چشمش به نبود دکور عادت نمی کنه یا کسی که دنبال کمدی دیدنه. این یک نمایش جدیه درواقع نوعی روایتگریه، که خیلی جاها میخندونه، بعضی جاها هم اشکتون رو درمیاره، جنس طنزش با نمایشهای تیپیکال کمدی متفاوته.
بعد نمایش حس کسی رو داشتم که یه قصه قشنگ براش تعریف شده، خسته نباشید میگم به نویسنده و کارگردان محترم و بازیگرانی که به این قصه قشنگ جون دادن…
انگلیسی رو خیلی دوست داشتم. موضوع نمایش در چهارچوب یک کلاس درس انگلیسی رقم می خوره که در ظاهر ساده اس ولی پیچیدگی های روابط انسانی در این قاب به خوبی نشون داده شد. فضای کلاس ، مکالمات و آدمها، آشنا بودن و با وجود حسادت و رقابتی که باهم داشتن دوست داشتنی بودن چون واقعی بودن.
هرچی داستان جلوتر می رفت ، جذابیتش برام بیشتر می شد و با کاراکترها هم ذات پنداری بیشتری می کردم و البته که بازی قوی هر کدوم از کاراکترها تاثیر زیادی تو این قضیه داشت.
درهر حال خوشحالم که به یکی از اجراهای پایانی این نمایش رسیدم و میتونم بگم یکی از بهترین اجراهایی بود که این اواخر دیدم و با لبخند بیرون اومدم، بابا باریکلا…
تو این نمایش چیزی ک جلب توجه می کنه ریتم تند نمایش و تبحر بازیگران در دیالوگ گویی و اجرا هست. بنظرم کارشون بسیار سخت بود ک عالی از عهده اش براومدن. بخش آخرش هم ک پشت صحنه نشون داده شد از نظر من واقعا جذاب بود . لذت بردم .
یک قصه دلنشین، با بازی های خوب و فضای حال خوب کن
بجز اجرای گروه موزیک ، هیچ چیز این نمایش رو متاسفانه دوست نداشتم، متن و بازی ها واقعا ضعیف بود ، ببخشید شاید ناراحت بشید ولی این نظر منه ، فقط از اجرای هنرمندانه و خوشمزه گروه متواضع ول شدگان خوشم اومد.
از طرفی بعضا با یک مسئله ای تو سالنهای تئاتر مواجه میشم، اونم اینکه چرا بعضی افراد فکر میکنن اگه داره بهشون خوش می گذره حتماً باید ب بلندترین شکل ممکن بخندن؟ متاسفانه تو تئاترهای کمدی که پتانسیل جذب این مدل مخاطب رو داره (مخاطبی ک صرفاً اومده بخنده) ، انگار از گوشه و کنار سالن یکی میخواد ثابت کنه از همه خوشحالتره…
این نمایش رو در کل دوست داشتم، دکور نورپردازی، لباسها، موزیک همه شون جذاب بود، اوایل داستان ی کم بنظر کشدار میومد ولی رفته رفته جذاب شد، بازی تک تک بازیگران قوی و تاثیرگذار بود ک از جناب امیرکاوه آهنین و سرکار خانم سپیده خداوردی بعید نبود ولی ولی بازی خانم آوا گنجی (بازیگر نقش لاگرتا) و آقای رحیمی (بازیگر نقش همینگ) فوق العاده بود، همینگ انقدر عالی بود ک محو اجراشون بودم. حتی نقش جناب حسینی ک تقریبا هیچ مکالمه ای نداشت بسیار حرفه ای بود، لذت بردم از اجرا و خداقوت میگم به تیم محترم.
نمیدونم درباره این نمایش چی بگم، بنظرم کاملا متوسط بود، بهتره بگم سلیقه من نبود و درباره قصه یا حتی بازی ها، بنظرم یکم زیادی دراماتایز بود، به امید موفقیت بیشتر در آینده برای عوامل محترم.
چقدررر این نمایش رو دوست داشتم، بازی ها پخته بود، قصه جذاب بود، معلوم بود که هر کدوم از کاراکترها جداگانه برای نقششون زحمت کشیدن و میتونستن تماشاگر رو با خودشون همراه کنن، نمایش ریتمش مناسب بود نه تند و نه کند و خسته کننده.
در کل میتونم بگم که نمایش استودیو، یکی از بهترین نمایش هاییه که تو این چند وقت دیدم تا حدی که دلم نمی خواست نمایش تموم بشه ، بابا باریکلا…
این نمایش درباره کابوس هاییه که فروید در چند روز آخر عمرش میبینه و شامل بخشی از نظریاتش مثل مکانیسمهای دفاعی و عقده ادیپ و… و همچنین رابطه اش با دخترش آنا فرویده. درباره نمایش در کل، نمیتونم بگم عالی و بی نقص بود ولی بد هم نبود ، بنظرم برای روانشناس ها میتونه جذاب باشه چون یک تصویر از تئوری هایی ک تو کتابا خوندن میتونه بدستشون بده.
راستش زیاد سلیقه من نبود، حتی میتونم بگم وسطاش دیگه خسته شده بودم .
آرزوی موفقیت بیشتر در آینده برای عوامل محترم دارم.
فکر نمیکنم، نیازی باشه درباره بازی مسلط جناب تفتی حرفی بزنم که شکی توش نیست، ولی اینکه درعین حال بسیار با تماشاگر صمیمی و خودمونی هستن خیلی برام جالب و خوشایند بود .
شبی ک ما رفتیم سالن خیلی خلوت بود که خب انتظارشو نداشتم و تعجب کردم، ولی ربطش دادم به ساعت اجرا و مونولوگ بودن نمایش که احتمالا سلیقه همه نیست.
اجرای دلنشینی بود ، علاقمندان موسیقی سنتی، خیلی لذت خواهند برد، در کل نمایش رو دوست داشتم و بیشتر برام حس دورهمی و همنشینی داشت تا احرای عمومی یک نمایش.
بعد از دیدن این نمایش احساسم رو به این شکل می تونم بیان کنم:
لذت بردم… لذت بردم… لذت بردم…
غمگین شدم، اشک ریختم، لذت بردم…
خانم فیروزی چه صدای جادویی دارید شما…
جناب تفتی چقدر زیبا و بااحساس اجرا کردید…
ولی با این حال کل بازی ها، موزیک و آواز و غیره یک طرف،
اونجا که سالن تاریک می شد و نور می رفت روی استاد کاکاوند و ایشون با صدای جادویی شون شروع به روایت می کردند یک طرف، می تونم بگم این صحنه در قلبم حک شد. ممنونم از همه عوامل و خسته نباشید.
نمیخوام بگم هیچ نقطه مثبتی نداشت ، که داشت ، مثل نوازنده ها که خیلی خوب اجرا می کردن یا همخوانی خانم گیتاریست که صداشون واقعا عالی بود یا اقایی ک هنگ درام میزدن ، ولی بازی ها و متن نمایش برای من کسل کننده بود، مثل یک سخنرانی طولانی که یکسری دیالوگ کلیشه ای گفته میشه و آخرش متوجه نمیشی چی شد… از بین اپیزود ها آخری رو بیشتر دوست داشتم ، همچنین بازی خانم گلناز عباسی و آقای بهراد محمدی خیلی خوب بود، بهرحال برای این تیم آرزوی موفقیت بیشتر در آینده دارم.
به قدری بازی تک تک بازیگران قوی بود، نمی تونم انتخاب کنم کدوم بهتر بود؟ موزیک زیبا ، کاملا نشسته بر کار و هماهنگ با قصه، انرژی خوانندگان و نوازندگان مخصوصا جناب آتشانی عالیه، انرژی تک تک بازیگرا … به همه عوامل این نمایش زیبا دست مریزاد می گم، شب بسیار زیبایی برای ما ساختین.
امیدوارم حداقل یک هفته تمدید بشه که من هم بتونم این نمایش رو ببینم
سلام و خسته نباشید به همه عوامل و دست اندرکاران، شب لذت بخشی بود ممنون، فقط یک سوال آقای سام قریبیان تو کدوم اپیزود بودن؟