تا نیمهی نمایش خیلی لذت بردم، موقعیت طنز بسیار جالبی به ذهنشون رسیده بود که بسیار خلاقانه ازش استفاده شده بود؛ از نیمهی نمایش به بعد اسیر
... دیدن ادامه ››
کلیشهی نخ نمایی شد که تو فیلمهای سینمایی خیلی باب شده و در نمایشهای دریبل و یک زندگی بهتر دیده بودم، به طور مشخص ایدهی دختر و پسری که عقد کردن ولی عروسی خیر و دختر حاملهاست رو حدوداً بار پنجمه که میبینم، و دیالوگ موتور هزار و موتور آقام به نظرم خیلی سخیف بود تا این که بخواد جنبهی اعتراضی داشته باشه و یک خانوادهای که یک مشکلی بینشون پیش میاد و شروع میکنن به افشاگری و تخریب همدیگه دیگه اصلاً به وجدم نمیاره چون به تکرر دیدمش تو انواع و اقسام هنرهای نمایشی طی این چند سال.