- علاقهمند به تئاتر، موسیقی، ادبیات و شعر، هنرهای تجسمی، نقاشی، پیاده روی، سفر، تئاتر شهر، خانه هنرمندان، موزه سینما، موزه هنرهای معاصر
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
تئاترهای محمد مساوات، من رو به یک سرگیجه، گمگشتگی، بُهت و فلسفهٔ نسبتاً عمیقی فرو می بره. ژانر این تئاتر همچون کارهای پیشینشون مثل«این یک پیپ نیست»، آدم رو ساعت ها بعد از اجرا را با یک سؤال نگه میداره و اون سؤال در واقع اینه که : «واقعیت چیه؟ اصلاً وجود داره؟» و این سؤال، به نظرم فلسفه ای رو در خودش داره، که میشه با روایتای مختلف، باهاش هنر رو روی پرده آوورد، شعر گفت، نقاشی کشید، موسیقی ساخت و و و
من این تنوع هنرمندی محمد مساوات با این ایدهٔ فلسفی رو دوست دارم و لذت بخشه برام
بعد از مدت ها دوری از فضای لذت بخشی تئاتر، دیدنِ این نمایش حالم رو خوب کرد. با وجود اینکه موضوع غم انگیزی داشت، اجرا سجاد افشاریان مثل همیشه، عالی بود، فضاسازی متأثر کننده و یک روایتِ غمبارِ زیبا.
98.8.11 - در یک کلام، خییییییلی بهم چسبید این تئاتر. هی دلم می خواد بازم بگما، ولی اونقدر هنوز در لذتش غرقم که فقط همین یه کلمه میاد: "چسبید".
مرسی واقعاً. از همه هنرمندان بی نظیر و عالی این اثر از صمیم قلب تشکر می کنم و براشون بهترین آرزوها رو دارم.
سه شنبه 22 خرداد 1397: به دیدن این اثر به یاد ماندنی رفتم و واقعاً از لحظه لحظه ش لذت بردم. همۀ بازی ها خیلی خیلی قوی بود و بازیگران بسیار مسلط بودند که واقعاً جای تقدیر و تبریک داره. اصل نمایشنامه هم به نظرم خیلی خیلی خلاقانه بود و معلوم بود تیم نویسندگان واقعاً زحمت کشیده. طراحی صحنه و میزانسن ها هم شاخص بودند. در مجموع یکی از قوی ترین کارهایی بود که تا به حال دیده بودم. بیستِ بیست! یه خسته نباشیدِ اساسی به همۀ اعضای گروه میگم و امیدوارم واقعاً یا فیلم تئاترش بیاد بیرون یا بالاخره یه زمانی بازاجرا بشه.
یونس: آخه تو دختری، نصف ما سهم می بری.
ماریا: شوخی می کنی؟
یونس: نه، دختری دیگه!
اسد: جالبه آقا یونس! اینجا که دین و ایمون به نفع شماست، خوب بلدی!
یونس: با تشکر، خدافظ!!!
میلاد: شرع رو که واسه تقسیم شراب لحاظ نمی کنن که!
یونس: چرا نمی کنن؟
اسد: آخه به خاطر اینا که نمی تونی بری دادگا!!
میلاد: بله، تا تو پاشی بری اونجا بگی برادر سهم من از شرابای خوانوادگیم چقد میشه، که اونا دهنتو سرویس می کنن!
یونس: من نمی فهمم! اینا ارثیه ست. باید مثه ارثیه تقسیم بشه!
درود بر شما
به آگاهی میرسد، تصمیمگیری در مورد تمدید اجراها، به عهده گروههای محترم اجرایی و سالنهای محترم است و تا این لحظه در مورد تمدید این نمایش، از آن مراجع محترم درخواستی اعلام نشده است و تاریخ پایان ۲۴ خرداد است.
با سپاس
پنجشنبه 3 اسفند 96 این نمایش جالب رو دیدم. اولین نکته ای که در این نمایش نظرم رو جلب کرد، طراحی دکور و صحنه بود که به نظرم خیلی حرفه ای انجام شده بود من خیلی خوشم اومد. نکته بعدی داستان و دیالوگ ها بود، که قوی کار شده بودند و انصافاً همه بازیگرها به طور یکدست ایفای نقش می کردند و متناسب بودند. به طور کلی نمایشی بود که تماشاگر رو تا انتها کنجکاو و مشتاق نگه می داشت، ارزشمند بود و اوقات خوبی رو برای آدم رقم می زد.
25 بهمن 96: نمایش خوبی بود ولی کیفیت اجرایی که من دیدم به نظرم پایین بود. نور در برخی صحنه ها خیلی بد روی بازیگرها تنظیم شده بود، صدای میکروفون های بازیگران اول نمایش که قطع و وصلی داشت و در ادامه خیلی زیادی بلند بود. صدای موسیقی خوب تنظیم نشده بود و یه جاهایی از شدت بلند بودن دیالوگا شنیده نمی شدن. یه سوتی هایی هم در برخی جابجایی های دکور پیش میومد. با این وجود بازیگر نقش "باخه" خوب به نقشش تسلط داشت و بازیگران نقش های "یوهان" و "ایوان" هم خوب بودن. ولی از طرف دیگه، جای یه پیانو حقیقی و یه پیانیست واقعی هم خیییییلی کم بود. ینی واقعاً انتظار نداشتم نباشن!
من این هفته در 15 بهمن ماه، این نمایش رو دیدم. کار لذت بخشی بود. از دکور و موزیک زنده و حرکات فرم هماهنگ و اینا که همه گفتن و ما هم میگیم که خیلی خوب بود. ولی واقعاَ خانم مهناز افشار به جای خانم ستاره پسیانی در نقش نانسی، حتی قابل تصور هم نبودند!!! یعنی خدایی کار رو باید دست کاردان داد! تئاتر بازی کردن کار هرکسی نیست، می دونید؟! خانم پسیانی خییییلی خوب بودند و تسلط داشتند.
بعد از طرف دیگه بازی آقای هوتن شکیبا در نقش فاگین بسیار برجسته بود و من فکر می کنم کلاً ایشون جایی که نوعی طنز حاکمه، حالا چه در اصل نقش و چه درونمایه اون شخصیت، عملکرد قابل توجهی دارند! در مورد آقای نوید محمدزاده، با همه علاقه و احترامی که برای بازی های سینمایی شون قائلم، در این نمایش به نظرم بیشتر زمان هایی که دیالوگ نمی گفتند خوب بودند! (اینم یه مدلشه بالاخره! که دیالوگ نگفتنِ آدم در حین نمایش بهتر باشه!)
در نهایت به همه گروه خصوصاً بچه ها، نوازنده ها و آوازخوان ها تبریک و خسته نباشید میگم و براشون آرزوی موفقیت دارم.
96/11/14: یه نمایشایی هم هستن که موج هیجانات و احساسات درونی مخاطب رو شبیهه نوار قلب می کنن، یه جوری که رسماً با غلظت سروتونین سرم خونی آدم بازی میشه! در وهله اول با نمایشنامه جالب و قوی، در ادامه با کارگردانی حرفه ای، توجه به جزئیات، بازیگران خوب و تئاتری، میزانس های حساب شده، طراحی صحنه، نور، صدا، خلاقیت های اجرایی و و و. در واقع در چنین نمایش هایی تلاش بر این هست که یه جورایی از "صد در صد" امکانات هنری و اجرایی استفاده باشه که خب در نهایت هم منطقیه که با استقبال روبرو بشن و جوایز بگیرن و تقدیرها ازشون بشه و خلاصه. و این تقریباً تمام حس من پس از دیدن نمایش "صد در صد" بود که بی وقفه فوران کرد و نوشتم.
پی نوشت: خدایی بازی خانم ستاره پسیانی یه چندین درجه بهتر از آقای هوتن شکیبا بود. در هر حال به کل گروه خسته نباشید میگم.
با اون پاراگراف آخرتون شدیدا موافقم بنظر من بازیگر خوبیه هوتن خان ولی مناسب ترین گزینه برا این نقش نیس شایدم انقدر ستاره خوبه ک اینجوری بنظر میاد.
ولی شما فک کن پارسا پیروزفر نقش مایک رو بازی میکرد ویرانگر میشد این نمایش .
منم با شیرین جان موافقم. اتفاقا اقای شکیبا در مصاحبه با اقای جیرانی گفتند که نقش مایکل پیش برنده نبوده و مدام باید غافلگیر میشده ؛ در واقع نمایش رو الیزابت هدایت میکنه.
البته نظر همه شما متحرمه .
"یه بابایی می گفت اگه آدما این حرف قشنگایی هست که وقتی یکی شکست عشقی خورده، یکی بد آوورده شکست عشقی خورده، یکی خعلی بد آوورده هیچ گوهی نخورده، بهش میگن، ...اگه اون حرف قشنگا رو خودشون عمل می کردن ازین زندگی اَنی مَنی رها می شدن"
12 بهمن 1396، به تنهایی به دیدن «شرقی غمگین» رفتم... مو به تنم راست شد، اشکهام جاری، یاد عشق کردم، دوباره عاشقش شدم، خندیدم، ...زندگی کردم. "یادت نره زندگی...یه وخ یادت نره زنده ای"... حرف نداشت! سجاد افشاریان و این عاشقانه خالصِ از دل برخاسته ش که خوش به دل نشست. ... و رفیقمون هومن شاهی که مرامش مثال زدنی بود.
یکبار دیدنش واقعاً کم بود ولی شاید صد بار دیدنش هم باز کم باشه... . من مدت هاست دارم تو «شرقی غمگین» زندگی می کنم ولی "من اگه یه بار دیگه به دنیا میومدم دیگه هیچوقت حساب کارایی که باید انجام بدمو بر نمی داشتم. حسابِ نباید ها رو بر می داشتم که تو جزوِ نبایدها بودی، "باید" بودیاااا...واسه من "نباید"...که کاش "باید"...کجا بودی تا حالا؟..."
علی عشقی کجا بودی تا حالا که حرفای دلای یه وری مون رو پادکست کنی؟..میشنویم، بازم "تعریف کن، تعریف کن"
8 بهمن 96: در این روز برفی زیبا به دیدن نمایش محیطی "نادیدنی یا هر طور شما بخواهید" در عمارت روبرو رفتم و واقعاً لذت بردم! نحوۀ اجراش جدید بود! جذاب بود! ضمن اینکه من کلاً از نمایش هایی که مخاطب توش به نحوی سهیمه خیلی خوشم میاد. خلاصه خیلی بهم خوش گذشت، ممنونم از آقای حجازی و گروهشون. و با لبخندی به پهنای صورت پس از این اجرا، جشنواره تئاتر امسال هم برام تموم شد!
با آرزوی اینکه این "جشن گفتگوی تئاتر ایران" در سال های آینده از همه نظر بتونه پیشرفت و بهبود پیدا کنه، تا جایگاه هنر و تئاتر بین مردم پر رنگ تر بشه و اوقات خوبی برای همه رقم بخوره.
4 بهمن 1396: نمایش "فهرست مردگان" کاری از رضا ثروتی
نمایش قابل قبولی بود. با وجود اینکه خیلی طولانی بود، ولی گذر زمان حداقل تا 2 ساعتش حس نمی شد. تم موسیقایی، نسبتاً خوب داستان سورئال نمایش رو جلو می برد. ازون گروه کُر مردگان خوشم اومد گرچه بعضاً آوازهای جلف هم می خوندن که یه کم تو ذوق میزد. طراحی صحنه و لباس هم قابل تقدیر بود.
3 بهمن 96: این نمایش رو در 36مین جشنواره تئاتر فجر دیدم. خیلی لذت بردم. طرح مسائل اجتماعی در قالب حرکات فرم به طور هماهنگ و زیبایی انجام می شد. در پایان کار، صداقت و صمیمت آقای تجویدی در برخورد با تماشاگر به نظرم خیلی قابل تقدیر و ارزشمند بود. دیدن این نمایش رو به همه توصیه می کنم. واقعاً ارزش داره.
یکشنبه 1 بهمن 1396: تئاتر «هفت عصر روز هفتم پاییز» دیالوگ های خیلی خوبی داشت که منطقاً از قلم قوی «ایوب آقاخانی» همین هم انتظار می رفت! در مورد بازیگران باید بگم که مطمئنم که خانم لیلا بلوکات به خاطر بازی شون در این نمایش نامزد دریافت جایزه خواهند شد و حتی امکان داره جایزه ببرن! خوشحالم که پای این نمایش نشستم.
در ضمن واقعاً متأسفم برای اون دسته از تماشاگرانی که هنوز درک و شعور درستی از تئاتر بینی ندارن، خوراکی می خورن، حرف می زنن، گوشی چک می کنن یا در حالیکه تو سالن جای سوزن انداختن نیست تصمیم به رفتن می کنن! خوب نیست، زشته!