در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال کمال پورکاوه | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:19:49
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
یک ابتذال تمام عیار . نمایش ماهرخ، نشان‌دهنده تمام عیار وضعیت اسفبار تئاتر امروز ایران است که به هر قیمتی شده میخواهد تماشاگرش را به سالن اجرا بکشاند . یک تجدید خاطره با ابتذال نمایش‌های روحوضی دهه سی با ملغمه‌ای از رقص و آواز و ارجاعات جنسی و شکلک‌های کمر به پایین .
اگر فرزند شما درباره معنی ابتذال از شما سوال کرد ، او را به دیدن این نمایش ببرید.
هیچ‌گاه گمان نمی‌کردیم تئاتر امروز برای خنداندن مخاطب، دست به دامان تصویرسازی تحقیر آمیز از مفاخر سرزمین خودمان بشود . نگاه سخیف نویسنده در تصویرسازی کمیک از بوعلی سینا، نظامی و عطار و ...چیزی جز سقوط نمایش ایران به دره ابتذال را نوید نمی‌دهد.

از همه تعجب برانگیزتر، بازی بهزاد عبدی در نقشهایی دور از انتظار است که حاضر شده برای جلب توجه مخاطب، به هر قر کمر و شکلک مبتذلی تن بدهد!!!

صحنه مواجهه با خانه کعبه و مناجات پدر مجنون با خدا ، یکی از سخیف‌ترین فصلهای نمایش را رقم میزند که نشان میدهد ، نویسنده برای به خنده واداشتن ... دیدن ادامه ›› مخاطب از هیچ کاری دریغ نمی‌کند .
در سراسر نمایش، هیچ‌متن منسجمی برای پیگیری وجود ندارد و گویی کارگردان اثر، یک دعوتنامه برای دیدن رقص و آواز و شنیدن حرفهای بندتنبانی برای شما ارسال کرده است.

نمایش ماهرخ، نمونه‌ای تمام عیار از پیشروی ابتذال در مقابل فرهنگ است.
با درود و عرض ادب به شما مخاطب گرامی
و عرض ادب و احترام به نویسنده محترم جناب حاج علی خانی که امشب افتخار داشتم از نزدیک زیارت اشون کنم.
البته که تیوال محل ثبت نظرات مثبت و منفی و نقد هست درست، ولی در کنار این محل امن جهت درج نظرات مخاطب،طبعا محل گفتمان و نظرات واقع و منصفانه و جای احترام به شعور و درک به خود و دیگر تماشاگران هم هست.
نه جای غرض ورزی و بهتان و نه جای نگارش انگ و ... دیدن ادامه ›› کوته نظری.
حقیر به شخصه کارهای زیادی رو میبینم به خصوص کارهای کمدی،به جدیت عرض میکنم توی یکسال گذشته ، ماهرخ نسبت به کلیه کارهای کمدی دیگر(حداقل یکسال گذشته ) کوچکترین نکته منفی جنسی و یا حرکت زننده ای در آن نبود
در صحنه بازسازی خانه کعبه و گویش پدر قیس با خداوند که نکته انتقاد برانگیز از نقطه نظر جنابعالی بود.
مگر نه اینکه خود خداوند به حضرت موسی نهیب کرد که چرا شبان ساده گو را بخاطر نوع گویشش با خداوند مورد انتقاد قرار داده.
در درجه اول از اینکه بنده حقیر این مطالب رو عرض کردم ،از شخص تهیه کننده،کارگردان و نویسنده محترم و دیگر عوامل و هنرمندان بزرگوار عذر خواهم.
به دلیل انتخاب درستی که برای دیدن این اجرای شما داشتم ،خود را محق دانستم از انتخاب خود با تمام افتخار دفاع کنم.
دوستان ،تاتر ،بخصوص اجراها و هنرمندانی که حامی مستقلی ندارن و هزار و یک رقم سنگ و مانع تراشی در مسیر راهشان میگذارن،نه فقط محتاج کمی انصاف ،بلکه لایق یه دنیا عشقند.✨✨💎💎
جناب پورکاوه عزیز، همانطور که به خودتان حق میدهید تیغ تند انتقادتان را به روی نمایش بکشید، به دیگران هم حق بدهید از نقد شما انتقاد کنند. نه اینکه هر کسی که به نقد شما ایراد وارد کرد را با تندترین الفاظ بنوازید!
اگر انتظار سعه صدر از دست اندرکاران نمایش دارید، خودتان پیش قدم باشید قربان.
هادی احمدی
جناب پورکاوه عزیز، همانطور که به خودتان حق میدهید تیغ تند انتقادتان را به روی نمایش بکشید، به دیگران هم حق بدهید از نقد شما انتقاد کنند. نه اینکه هر کسی که به نقد شما ایراد وارد کرد را با تندترین ...
هادی جان من نقدی از طرف کسی نسبت به نوشته خودم ندیدم . اظهار نظر با نقد تفاوت بسیار دارد . من از عدم انسجام روایت ، تاکید روی رقص و آواز زنان( هر آنچه ممنوع و البته جذاب است) و تحقیر فرهنگ با تلقی ناشیانه از عبارت پارودی حرف میزنم اما هواداران نمایش فقط به به و چه چه میکنند و با عبارات کلی و غیر قابل اندازه‌گیری چون لباسها خوب بود ، بازیها خوب بود ، خندیدیم و ... به خیال خودشان در حال نقد اثر هستند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
رمئو و ژولیت یک نمایش تمام عیار از تسلط شهروز دل افکار به مفهوم کارگردانی است . طراحی میزانسن‌های پیچیده و حساب شده با اتکا به کاراکترهای پر تعدادی که در مدام در حال ورود و خروج به صحنه نمایش هستند کار دشواری است که دل افکار با کمک یک تیم جوان و با استعداد موفق به انجام آن شده
رمئو و ژولیت از آن دست نمایش‌هایی است که کارگردانیِ حساب شده آن توانسته از بی رمقی متن پیشی گرفته ( ۴۵ دقیقه ابتدایی نمایش به لحاظ روند داستانی و شخصیت پردازی، چیزی جز سردرگمی برای تماشاگر به همراه ندارد ) و مخاطب را وادار به نشستن بر روی صندلی و پیگیری ادامه ماجرا نماید .

جدای از شوخی‌های جنسی که این روزها تبدیل به سرقفلی اغلب نمایش‌ها شده ، بکارگیری یک روایت پست‌مدرن با رگه‌هایی از پارودی ( صحنه ترقه زدن و ارجاع دلپذیر آن به جملات رایج در چهارشنبه‌سوری ) که رنگ و بویی تازه به یک متن کلاسیک بخشیده از نقاط جالب توجه نمایش محسوب می‌شود ، هر چند پیچش انتهایی متن و تغییر کاراکتر رومئو ، در سایه شخصیت پردازی ناقص نویسنده ، چندان متقاعد کننده از آب در نیامده است ، اما شور و اشتیاقی که در کار گروهی یک تیم جوان در این اثر دیده می‌شود، ما را به آینده امیدوار می‌کند .
یک توهین تمام عیار به تئاتر و نمایش ایران. اگر دنبال نمونه‌های مثال زدنی از ابتذال و رویکرد سطحی در تئاتر هستید، نمایش شالهنگ شما را دست پر به خانه می‌فرستد.
شالهنگ با ادعای واکاوی زندگی چند زوج ( همچون درام‌های سینمایی مثل سعادت آباد و درباره الی) خودش را در بروشور به مخاطب معرفی می‌کند اما در اجرا آمیزه‌ای از ملودرام‌های هندی و ترکیه‌ای را پیش‌روی مخاطب می‌گشاید.
نویسنده بدون آنکه بتواند به درونیات شخصیتهای پرتعدادش نزدیک شود تنها به طراحی صحنه‌های پر از خشونت کلامی که به سرعت به صحنه های کمیک پیوند می‌خورد بسنده کرده و با تصور خامی که از درام پردازی دارد ، گمان کرده با به میان آوردن اختلافات گذشته زوجها، می‌تواند تماشاگر را غافلگیر کند.
کارگردانی ناشیانه اثر که با بی حوصلگی، هیچ میزانسن قابل توجهی از رفت و آمد بازیگرها را طراحی نکرده است ( بازیگرها در تمام طول نمایش فقط از روی صندلی خود بلند شده و دوباره به همان صندلی که انگار سندش از قبل به نام آنها زده شده بر می‌گردند) به راحتی می‌تواند جایزه بدترین کارگردانی سال را از آن خود کند .

به نظر می‌رسد در این شرایط اقتصادی و گرانی بلیت تئاتر، معرفی و تبلیغ چنین نمایش‌های سطحی و دم دستی، تنها حکم توهین به تئاتر را خواهد داشت
اگر می‌خواهید بدانید چطور یک تئاتر می‌تواند به تماشاگر خودش توهین کرده و وقت و هزینه او را تلف کند، نمایش سیاه خال یک بسته کامل از دست کم گرفتن مخاطب را برای شما تدارک دیده .
از میزانسن‌های ناشیانه و به دور از خلاقیت گرفته تا بازی‌های مضحک همه بازیگران تا متن شعاری نمایش که حتی توانایی نزدیک شدن به مرز داستانگویی را هم پیدا نمی‌کند.
سیاه خال از آن دست نمایشهایی است که می‌خواهد ادای کارهای بزرگ را درآورد اما نتیجه‌اش به یک کاردستی کودکانه و توهین‌آمیز تبدیل شده