«ما راویان مرگ خویشیم»
دست بسته ،در اسارت اسطوره ها ،با مرگ خویش زندگی می کنیم.ما راویان مرگ خویشیم ،به تکرار خود را روایت خواهیم کرد،این بار هم تقدیر امانمان نخواهد داد.
روایت : 3داستان از شاهنامه ،3اسطوره از هر داستان ،خود را روایت می کنند.اما این بار بر خلاف گذشته و داستان ها همه چیز را می دانند،باز هم به تکرار اشتباه خود مجبورند،دوباره تسلیم تقدیر می شوند.
فرم اجرایی : طراحی صحنه :3 سکوی شیبدار ،3مکان ابدی اسطورها در هر داستان است.هریک بر روی آن قرار می گیرد تسلیم داستان و تقدیر خود خواهد بود.بر زمین سرازیر می شوند تا به جایگاه خود آگاه شوند و خود را روایت کنند و از اشتباه خود فرار کنند.
3زندان در پس هر سکو،زندان داستان هاست،آن ها اگرچه این بار آگاهی یافته از اشتباه خویشند اما به ناچار در اسارت این زندان داستان و تقدیر در خواهند آمد.
بازی ها : سودابه این بار می داند که نباید لب به سخن بر آورد و به سیاوش تهمت زند اما زبان او در گیر تقدیر است .او را به لکنت انداخته و ناچار به تکرار این تهمت می اندازد.رستم به آگاهی از هویت سهراب رسیده ،می خواهد این بار او را ببیند.اما دستی بر روی چشمانش به ناچار مانع دید اوست.سهراب می
... دیدن ادامه ››
خواهد این بار بازوبند را نشان دهد،اما دستی هم بر روی بازوی او گره خورده و او را ناتوان ساخته است. شهرناز و ارنواز این بار نباید به خواب رفته و تسلیم اهریمن گردند.اما پلک ها دوباره می لغزد.دوباره از فرار باز می مانند.
میزانسن : شرایط داستان ها در حرکات گروه فرم بروز می یابد.آنان مسلوب سرنوشت و پایان زندگی خویشند پایان هر داستان و اتفاق شرایطی است که آنان با آن زیسته اند.....ما با مرگ خویش زیسته ایم.