در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | هومن بنایی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 16:10:02
 

دبیر بخش انتخاب آثار ادبیات نمایشی و داستانی نشر آماره

 ۳۰ شهریور ۱۳۶۴
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
یک قاتل همان قدر انسان است که یک دزد و یا یک سیاستمدار...
.
باید اعتراف کنم بخش ناپیدای زندگی شخصی «خفاش شب» در نمایش «غلامرضا لبخندی» به نویسندگی و کارگردانی کهبد تاراج یکی از آثار مهم و دیدنی این روزهای پایتخت است. موفقیت تاراج در روایت مستند جنایت دهه 70 در این اثر به قدری درست و دردناک است که نمی شود در سراسر نمایش از آن چشم برداشت. حقیقتا در این فضای کم هم نمی شود به همه ی ویژگی ها و همه ژرفا و ابعاد این اثر پرداخت؛ قتل مهمترین عامل شکل دهنده ی موقعیت اصلی در این نمایش است.
.
نمایشی که بیش از هر چیز به زمان گذشته وابسته است و در «روایت» تجلی می یابد. اگر تاثیر جنایت را به دید موقعیتی اجتماعی و فراگیر بنگریم، آنگاه می توانیم تأثیرات گسترده ی آن را در نمایش «غلامرضا لبخندی» نیز ببینیم.
کارگردان با انتخاب زمانی غیر طبیعی (فرا زمان) و مکانی ناآشنا برای روایتش، نسبت های ذهنی مخاطب با اثر را تبیین ... دیدن ادامه ›› می کند.
او با این انتخاب راه را به پیش آگاهی و پیش بینی ما می بندد و فضایی مبهم و رعب انگیزی برایمان می سازد. که درک کامل آن تا پایان نمایش و دیالوگ »امیر عدل پرور« به تأخیر می افتد.
.
اتفاقات مهم ناپیدای زندگی «غلامرضا خشرو» آرام آرام همه جا را می گیرد و هراسی بر چهره ها می نشاند. آن چه در این موقعیت دیده می شود. ترس مخاطب از رویارویی با نوع قتل است. گویی شخصیت های نمایش با مخاطب نسبت های آشنا و ملموسی دارند، با اسامی شناخته شده ای نامیده می شوند که به آشنایی زدایی و زمان رویداد کمک می کند. تنها درپایان نمایش است که می توانیم نسبت های میان متن و واقعه ای جنایی قتل های زنجیره ای «خفاش شب» را در ذهن مان دریابیم. نکته مهم در این نمایش، عبور نویسنده از هاله ی است که جراید و رسانه ها برای مقتولان آن واقعه ترسیم کرده اند و ما را از نزدیک شدن و شناخت شان بازداشته اند. این حرکت سبب شکل گیری شخصیت هایی قابلِ درک برای تماشاگر شده است.
.
یک قاتل همان قدر انسان است که یک دزد و یا یک سیاستمدار... مهمترین تأثیر مرگ بر فضای نمایش را می توان در رابطه ی اشخاص بازی دید؛ هیچ یک از شخصیت ها به چیزی اعتماد ندارند و موج ترس بر همه ی بخش سایه انداخته. نمایش با روایت های چند بعدی، امکان هرگونه قضاوت را از تماشگر می گیرد و می کوشد ورای هر داوری مخاطب را با شخصیت ها و فضایش همراه کند. گفت و گوهای ساده و نمایشی و بهره گیری از واژگان روزمره، نقش مهمی در این ارتباط بر دوش دارند.

گفتگو در این نمایش بیش از هر چیز در پی ایجاد فضا و رابطه است. برای نمونه در این اثر بی آنکه دریابیم بارها واژه های مردن و مرگ تکرار می شوند تا ما را به آرامی در فضای نمایش وارد کنند و به درک رخ داد یاری رسانند. بسیاری از کنش های اثر چه در روایت «غلامرضا لبخندی» و چه در گفتگوهای دیگر اشخاص بازی نیز تنها از راه زبان ساده و دقیق نمایش منتقل می شود. این زبان چنان با نشانه ها و ارجاعاتی درست همراه شده که متن را از یک ساختار روایی آشنا به ساختاری کنش مند و نمایشی رسانده است.
تاراج در نمایش «غلامرضا لبخندی» بر خلاف دیگر آثار نمایشی، فکری یگانه، یک سویه و کلی را دنبال نمی کند. هر یک از لحظات نمایش دارای مفاهیم کوچک و ادراک پذیری هستند که میتوان دریافت های نسبی بسیار متفاوتی از آن کرد و لحظات بعدی، درستی یا نادرستی آن ها را دریافت. پازل فضای ماشین پیکان سفید در صحنه از هم گرایی و واگرایی همین لحظات کامل می شود.
.
باور دارم اتفاقات مهم در بیرون نمایش در قلب مخاطب – در بخش ناپیدای صحنه – رخ می دهد!
.
و ما شاهد تأثیرات آن اتفاقات در جهان پیدای اثر هستیم. مستند فراگیر این اثر، سبب نزدیک شدن بیش از پیش ما به واقعیت می شود. به سخن دیگر، گستردگی مستند اثر به ما کمک می کند تا با بهره گیری از تخیل، هر یک متناسب با درک خودمان به اصل اتفاق نزدیک شویم.
در آخر هم باید به بازی های خوب و درخشان «بهروز پناهنده»، «مهرداد ضیایی»، «مجید رحمتی»، «لبخند بدیعی»، «سحر لطفی»، «گیلدا ‌حمیدی» و دیگر بازیگران بی نظیر این اثر اشاره کنم. که حقیقتا هر یک ستونی زیر سقف این نمایش هستند.
.
سخن پایانی: تماشای این اثر را به هنرجویان، علاقمندان تئاتر و هنرمندان پیشنهاد می کنم.
کهبد تاراج (kahbodtaraj)
هومن جان
برادر
مخلصتم
تاج سری
🫂🎭♥️
۳ روز پیش، پنجشنبه
هومن بنایی (channel7304)
کهبد تاراج
هومن جان برادر مخلصتم تاج سری 🫂🎭♥️
بهترین هستی داداش
افتخار می کنم به دوستی با تو🎭♥️
۳ روز پیش، پنجشنبه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
غلبه سرمایه اقتصادی و کم رنگ شدن ارزش های هنری تئاتر
.
هومن بنائی / نویسنده، بازیگر، کارگردان و مدرس دانشگاه
.
علاوه بر سرمایه اقتصادی که عامل ایجاد تفاوت های طبقاتی است. فرهنگ نیز می تواند به عنوان یک سرمایه تلقی شود. سرمایه فرهنگی به مجموع تحصیلات، اموال فرهنگی و مهارت های عملی فرد اطلاق می شود. این سرمایه خود عامل ایجاد سلسله مراتب اجتماعی است. هنرمندان در صدر اقشاری قرار می گیرند که از سرمایه فرهنگی برخوردارند. از سوی دیگر مخاطبان نیز به میزان مصرف فرهنگی و هنری خویش، جایگاه بالاتری دارند. واسطه هایی که بین هنرمندان و مخاطبان هنر قرار دارند در میزان دسترسی مخاطبان به محصولات فرهنگی و هنری و بهرمندی آن ها از این محصولات موثرند. سالن های نمایش به عنوان مکان های عرضه ی تولیدات هنری، نقش مهمی در این زمینه ایفا می کنند.
.
بدین منظور با پرداختن به سلسله مراتب هر یک از سالن های دولتی و خصوصی میتوان تاثیر آن ها را در بهره مندی مخاطبانش بررسی کرد. تحقیقات میدانی ... دیدن ادامه ›› نشان می دهد، در بین سالن های نمایشی سلسله مراتبی وجود دارد. سرمایه اقتصادی سابقه اجرایی و سالن و سیاست های مدیریتی در ایجاد این سلسله مراتب تعیین کننده اند. سیاست کاهش نقش حمایتی دولت از حوزه تئاتر، یه خاطر ماهیت این هنر و پرهزینه بودن تولید آن، این حوزه را با خطر غلبه سرمایه اقتصادی و کم رنگ شدن ارزش های هنری مواجه ساخته است. غلبه سرمایه اقتصادی، این حوزه را بیش از پیش در انحصار طبقه خاصی از جامعه، بی تجربه و خالی از هرگونه مطالعه و اندیشه قرار داده است. که باعث شده عموما با آثاری مواجه باشیم که فارغ از برخی سلایقِ شخصی و فارغ از پرداختن به این‌که مهارت و تمرکزی در این دست اجراها نیست و درکی از متن وجود ندارد با رفتارهای عملاً نامفهوم و بی جا بر صحنه که تا چه حد می تواند ناشی از کم‌تجربگیِ احتمالیِ کارگردان، سرمایه گذار و بازیگران باشد؟! روبرو هستیم. که سراسر از مفهوم و کارکرد تهی هستند و گاهی افرادی ذی نفع این‌کارها را متّکی بر «واقع‌گرایی» معرفی می‌کنند! و هیچ وقت هم متوجه آن نمی شویم که این حرف چه مبنایی دارند! و این خود فاجعه ای بسیار بزرگ و زخمی بسیار عمیق بر پیکره تئاتر حرفه ای است.
.
سیاست های دولتی و مدیریتی حاکم نقش تعیین کننده ای در این بی نظمی فرهنگی و سواستفاده های مالی سالن دارها در پروسه تولید و اجرای این دست آثار نمایشی بی کیفیت و خالی از معنا دارد. این نابسامانی و چگونگی سیاست ها و نحوه توزیع ناعادلانه سرمایه فرهنگی در این حوزه دستخوش شعارهای تئاتر خصوصی دولت ها و عدم کنترل لودجه فرهنگی هنر است.
نقش سالن های نمایش به عنوان واسطه ها در جذب مخاطبان هنر و نحوه ی توزیع سرمایه فرهنگی توسط این سالن ها باعث شده تا قبل از ارزش گذاری و بررسی کارشناسی میزان کیفیت آثار فقط به جدول زمانبندی سالن و میزان دریافت و فروش صندلی ها به گروه های نمایشی فکر کنند تا بتوانند هزینه های اولیه خود را تامین کنند. که حتما در این شرایط بد اقتصادی باید به آن ها حق داد. اما به چه قیمتی؟
.
و حالا پرسش ایجا شکل می گیرد که چرا بدون وجود زیرساخت های حمایتی از یک بنگاه آزاد تئاتری به نام «تئاتر خصوصی» فقط با شعار دادن، فضای فرهنگی تئاتر را خالی از شعور و استعداد هنری کرده اید و باعث شدید تا افرادی معلوم الحال به واسطه سرمایه گذاری به صحنه بیایند که هیچگونه استعداد و هنری ندارند. این سلسله مراتب بر اساس چه معیارهایی شکل گرفته است؟ آیا در این سال ها سیاست ها و سالن های نمایش توانسته اند از ظرفیت های خود در زاستای توزیع سرمایه فرهنگی ر بین اقشار مختلف مردم و بهرمندی آن ها از هنر تئاتر موثر باشند و یا فقط سود جو بوده اند؟
حالا هم با زمزمه گران شدن مبلغ ردیف صندلی ها در سالن های تئاتر خصوصی باید منتظر فاجعه فاصله طبقاتی و تئاتر بورژوازی باشیم. که مثلا ردیف یک تا سه سرمایه دارهای دوست داشتنی این مبلغ و ردیف چهار تا شش متوسط های جامعه این مبلغ و از ردیف هفت به بعد هم آن بدبخت بیچاره های کم پول کم درآمد و دانشجوها و هنرجویان این مبلغ و... واقعا مقام پاسخگو کیست؟ چه کسی باید به این نا به سامانی ها رسیدگی کند؟! اگر دستان به آن مقام رسید درخواست کنید که اجازه ندهد با این دست اقدامات فضای فرهنگی تئاتر را به لجن بکشند.
.
و سوال کنید که سالن های نمایش از نظر جغرافیای شهری و عدم امکانات پارک ماشین و آسایش مخاطب در دل پر ترافیک پایتخت با چه سابقه ی فرهنگی و تاریخی و سیاست حاکم بر اداره ی آن ها، محل عرضه چه نوع نمایش هایی هستند؟ سالن های نمایش با دارا بودن چه جدول زمانبندی اجرا در یک سالن و چه ویژگی های باعث رغبت بیشتر هنرمندان برای اجرای آثارشان در آن سالن ها می شوند؟ به عبارت دیگر؛ تاثیر ویژگی سالن های نمایش در نوع آثار اجرایی و نوع مخاطبان آن ها و در چگونگی توزیع سرمایه فرهنگی توسط این سالن ها به چه صورت می باشد؟ سیاست های مدیریتی و حاکم بر تئاتر تا چه میزان در چگونگی توزیع سرمایه فرهنگی در این حوزه نقش تعیین کننده داشته است؟ آیا سیاست های در پیش گرفته شده در بهره مندی تعداد بیشتری از مخاطبان از هنر تئاتر، تاثیرگذار بوده است یا همچنان می خواهد با تولیدات ضعیف تئاتر را در انحصار طبقه بالای اقتصادی نگه دارد؟ رابطه ی ویژگی های سالن های نمایش و سابقه ی آثار اجرا شده در آن ها با گرایش مخاطبان به آن سالن ها به چه صورت است؟ به بیان دیگر مخاطبان به چه سالن هایی با چه سابقه اجرایی گرایش دارند؟ و باور کنید این سوال ها فقط برای یافتن پاسخ و نجات تئاتر است.
.
در آخر با اشاره به این موضوع که از سال 1336 که با صدور اطلاعیه ای توسط وزارت فرهنگ و هنر، دولت امکانات تولید تئاتر را با شرط پذیرش اساس نامه و ضوابط وزارت فرهنگ برای کسانی که می خواستند از این امکانات بهر بگیرند، فراهم کرد و سپس یا تاسیس اداره تئاتر در سال 1341، به طور رسمی ساز و کار تئاتر را در دست گرفت، از آن سال ها تا بعد از انقلاب و تا همین امروز در اوایل 1403 سالن های دولتی در انحصار دولت بوده و کمک هزینه ها فقط به آثاری که در سالن های دولتی به صحنه بروند تعلق می گیرد. بنابر این آغاز فعالیت تماشاخانه های خصوصی در این عرصه، فقط با بودجه های شخصی و خصوصی شکل گرفت و دولت فقط در صدور مجوز اجرا و تشریفات بازبینی و بازخوانی متون نمایشی مجوز صادر می کند و هیچ نقشی در تامین هزینه ها و نه در کمک هزینه اجرا برای گروه های هنری نداشته و ندارد. که همین باعث بخش عمده ای از بی انضباطی فرهنگی و اقتصادی در تئاتر شده است.
هومن بنایی (channel7304)
درباره نمایش مکبث i
فارغ از برخی سلایقِ شخصی و فارغ از پرداختن به این‌که اهمیت‌دادن به وضوحِ حرکات با کوشش برای تصویرسازی در نمایش منافات دارد و گاهی کسانی این‌کار را متّکی بر «واقع‌گرایی» معرفی می‌کنند. که نمی دانم چه مبنایی دارد! حتی فارغ از پرداختن به امتیازاتِ دیریابِ این نمایش چون هماهنگیِ عمومیِ بازیگران با ضرباهنگِ دقیقِ اجرایی (منطبق بر فرازوفرودها و ریتمِ موسیقی) و تصویرسازی‌های غالباً مؤثّر و جذّاب و ظریف و فارغ از هرچه دیگر، می‌خواهم فقط به یک نکته در این اجرا بپردازم و آن آمیختگیِ نگاهِ زیباشناختی به موضوع و فرمِ نمایش و تشخیصِ درستِ نسبتِ جهانِ درونِ نمایش با دنیای (واقعیِ) بیرون است. که ستودنی و حقیقتا خیره کننده هم هست.
در این اثر با اجرای نمایش‌درنمایش مواجه شدم و در بخش هایی واقعا تحت تاثیر قرارگرفتم و در قسمت هایی هم رفتار فرم گونه به شدت بیرون زده بود و جای کار داشت که تا چه حد ناشی از کم‌تجربگیِ احتمالیِ بازیگران است؟! که اینکه اجرای اولشان هم باشد و یا کم تجربه هم باشند باز دلیل نمی شود! و کارگردان وظیفه داشته تا در هدایت دقت بیشتری داشته باشد.
من اجرا را دوست داشتم و با کمی سختگیری در ژوست شدن حرکات و کم کردن تاریکی های اثر میتوانیم شاهد یک اجرای خوب باشیم.
خداقوت به گروه کارگردانی و بازیگران که در جان بخشیدن به این اثر سخت کوشیده بودند.

حسین بهمنش، امیرمسعود فدائی و امیر مسعود این را خواندند
علی‌رضا نجاتی این را دوست دارد
ممنون از حضورتون استادجان
همیشه پایدار و سلامت باشید 🙏🏻🙏🏻
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خداقوت به ارسطو خوش رزم و کهبد تاراج و حمید رضا محمدی. حقیقتا در طول آن پنجاه دقیقه نشد چشم بردارم از تماشای هنرنمای شما عزیزان. و اکنون بعد از گذشت چند روز از تماشای این اثر. به دور از همزادپنداری های عاطفی بهتر میتونم نظرم رو بنویسم. چون از هیجان خالی تر شدم و عقلانی تر می نویسم نه احساسی. باید بگویم که کهبد تاراج با تبیین و تدوین خوب از ایده اجرایی برای نگارش نمایشنامه «مشتبا داداش صیغه‌ای حسین آدیداس» از پس خلق یک اثر مستند و پر هیجان به خوبی برآمده و هم در بازی شخصیت سازی بی نظیری را ارائه داده است و ارسطو خوش رزم با توجه به تمامی عناصر تشکیل دهنده نمایشنامه با شناخت فرمول اجرائی از ترکیب و تنظیم به چیدمانی فرمالیستی رسیده که تا حد زیادی به پویایی نمایش کمک کرده است. قطعا ایجاد ارتباط بین دو شخصیت در دو نقطه از دنیا که رابطه ی خیال آلوده ای دارند بسیار سخت بوده و خوش رزم با تکنیک نشانه شناسی موقعیت کاراکترها به فرآیند شکل گیری، اثری چشم گیر خلق کرده است. او با در اختیار گرفتن بازیگران توانا و طراحی دقیق صحنه و نورپردازی موفق و با تجزیه و تحلیل فرمالیستی و ساختاری با جداکردن اثر از زمینه و زمانه اش و تاکید صرف بر کیفیات فرمال چون حرکت، حجم، طراحی لباس و رنگ در قوانین بصری در شکل گیری و آشکارسازی ارزش های زیباشناختی موثر اثری درخشان خلق کرده است.
و ارزش هنری تنها وابسته به محتوی و فرم یک اثر است.
یعنی چگونگی و ویژگی های دیداری یک نمایش که ارزش یک اثر هنری را درون آن اثر نهفته دارد، با مخاطبان ارتباط برقرار می کند و با تربیت چشم خلاق آنها، مفهوم جدیدی از بیرون و درون به آنها ارائه می کند.
در آخر هم تماشای این اثر را به هنرجویان و هنردوستان پیشنهاد می کنم.
کهبد تاراج (kahbodtaraj)
هومن جان
برادر
از لطفی که داری ممنونم
♥️🫡
رفیق جان سپاس که نوشتی برای من و ما
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
- بهره گیری از شیوه‌های مختلف با تکیه بر عنصر بازیگر
- شخصیت پردازی و درک موقعیت‌های فرضی
- حضور در لحظه
- تخیل و خلاقیت
- ریتم و تمرکز ( با هدف تکمیل مهارت‌های بازیگری)
- بداهه سازی و طراحی حرکت
- تجربه های عملی در شناخت عناصر
.
تابستان 1403
. جهت ثبت نام به شماره :



https://www.aparat.com/v/swcmsf2
محمد فروزنده این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کتاب «همخوابه جدید جنگ»
.
بعد از چهارسال از شروع پروژه اقتباسی"الکترا" به پیشنهاد استادی مجبور شدم اسمش را عوض کنم. ابتدا پیشنهاد شد نام را "الکترا ماشین" در نظر بگیرم و گفتم اگر قرار است تکراری نباشد کلا نباید چیزی دیگری را به خاطر بی‌آورد. این هم مثل "هملت ماشین" است و...! در آخر نام کتاب را به "همخوابه جدید جنگ" تغییر دادم. می‌دانم حق با استاد است اما پروسه انتخاب اسم جدید برای این نمایشنامه که چهار سال با آن زندگی کرده‌ام یکی از سخت‌ترین کارهای ممکن بود. این پروژه چهارسال پیش با معرفی رضا گوران عزیز و با طرح و ایده اولیه عرفان پارساپور دوست داشتنی شکل گرفت و در مراحل فنی و بازنویسی مثل کودکی بازیگوش آرام و قرار نداشت تا همین چند روز پیش که شروع کرد به سر و سامان گرفتن و به نتیجه رسیدن. البته یک نمایشنامه به صحنه زنده است و نتیجه اصلی زمانی حاصل می‌شود که به صحنه برود.
.
نمایشنامه در ذهن نویسنده یک کلیت منسجم است که نمی‌شود اجزاء آن را تفکیک کرد و نقطه‌ای را برجسته تر از نقطۀ دیگر دید. لااقل برای من اینطور است! مثل این است که بگویند هومن بنائی دقیقا کدام قسمت از جسم من است؟!
.
خلاصه پروسه‌ای که فکر می‌کردم چند دقیقه وقتم را بگیرد دو هفته طول کشید. حالا ... دیدن ادامه ›› اما سختم است با شنیدن "همخوابه جدید جنگ" یاد "الکترا" بی افتم. با اینکه "الکترا" نام نمایشنامه‌ای تراژدی از تراژدی‌نویس بزرگ یونانی سوفوکل و از متن نمایشنامه است و مفهوم خاص خودش را هم داشت ولی برای تغییر شکل و تکراری نبودن مجبور به انتخاب "همخوابه جدید جنگ" شدم که بی ربط به داستان زیر متن نمایشنامه نیست. اما مگر می‌شود کسی که چند روز است از راه آمده بتواند جای یک موجود چهارساله ساله را بگیرد؟!
.
خلاصه منی که عادت کرده بودم الکترا را به عنوان نمایشنامه‌ای کامل و آماده انتشار در لیست کارهایم ببینم، حالا باید آن را از جهانم حذف کنم. خداحافظ "الکترا"، سلام "همخوابه جدید جنگ".
.
البته این اثر توسط نشر آماره به چاپ رسیده و هنوز به بازار نیامده است و در کنار چند نمایشنامه جدید بزودی رونمایی خواهد شد.
.
طرح جلد: هومن بنائی
.
#هومن_بنائی
#الکترا
#الکترا_ماشین
#همخوابه_جدید_جنگ
#نمایشنامه
#کتاب
#انتشارات_آماره
#ادبیات_نمایشی
#تئاتر
#Hooman_Banaei
حسین چیانی و محمد فروزنده این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تئاتر و تجدد خواهی ناصری
.
با گذشت هفت قرن انجماد فکری در قرون وسطا، رنسانس در اروپا آغاز شد و با گفتار دکارت درباره درست به کار بردن عقل، در سده هفده روند مدرنیته شتاب گرفت و خرد، علم و تجربه گرایی موجب رنگ باختن تدریجی تفاسیر مابعدالطبیعه و مبانی اعتقادی آن زمان گردید. نتیجه آن فراگیری جریان مدرنیته ای بود که سراسر اروپا را در بر گرفت. مقارن این زمان حکومت قاجارها در ایران آغاز شد و بنیان های فرهنگی، اجتماعی به زوال اندیشه و شروع خرافات انجامید.
ورود تئاتر به شکل اروپایی آن با آغاز جنبش تجددخواهی در ایران تقریبا همزمان بوده است. با شکل گیری نهضت مشروطه، تئاتر بعنوان ابزاری آموزشی در خدمت خواسته ها، تهذیب اخلاق و تربیت مردم و تبلیغات سیاسی روشنفکران قرار گرفت. می توان گفت که سال های آغاز نهضت مشروطه، اطلاعات مردم و حتا اشخاص با سواد آن زمان از وضع غرب بسیار اندک و تقریبا هیچ بود. مردم عادی علاقه چندانی هم به آشنایی با آن نداشتند و برخی اعتقادات خرافی گاه آنها را در برابر کسانی که می خواستند بدانند، قرار می داد. از نظر تاریخی و سیاسی هم بدیهی است که خشونت ها و سرکوب های پادشاهان قاجار و زنگار بستگی دوران مذکور چنان تاثیر ژرفی گذاشته بود که حتا بارقه های سیاسی ای چون حضور امیرکبیر و عباس میرزا هم چندان راه گشا نشدند.
از طرفی رنسانس (نوزادگی) و رشد روز افزورن صنعت تمدن و آغاز دوره مدرنیسم در غرب، بمثابه طوفانی مرزهای آسیای شرقی و هند و ایران و عثمانی را ... دیدن ادامه ›› به سرعت درمی نوردید و چندان اراده رویارویی در برابر این طوفان عظیم تجددگرایی هم در اندیشه ای نمی گذشت و اگر هم می گذشت اغلب از اذهان فرسوده و متعصب خرافی و متحجر، همان دوره بود.
تفاوت نگاه مردم شرق و غرب به هنر، ریشه در خاستگاه فرهنگی شان داشت. یکی از مبناهای اندیشه ای هر ملتی را اعتقادات و ایمان آنها می سازد. لذا، نحله های فکری ایران دوره قاجار با فرهنگ التقاتی عرب و مغول و دیگر متجاوزان به میهن ما شکل گرفت. در حالی که اروپا بعد از سپری کردن دوره انجماد فکری رفته رفته با شتاب فراوان به روند مدرنیته تن داده بود و هر روز پیشرفت چشمگیری در فرهنگ، صنعت و اقتصاد داشت. مردم سایر سرزمین ها مشغول گذراندن سیر طبیعی و سنتی شان بودند.
تئاتر، در اروپا بعنوان هنری اجتماعی، آگاهی بخش و وسیله ای برای روان پالایی و آموزش اخلاق همواره مورد توجه بوده است. ایران قرن ها از داشتن این جنبش فرهنگی محروم بود و با شکل گیری جریان روشنگری در اثر تماس با دنیای غرب و توسعه روابط دیپلماتیک، روشنگری سیاحان، رفته رفته، تئاتر غربی به ایران وارد شد و ابزاری برای تبلیغ انسانیت، سیاست و روشنگری گردید.


هومن بنائی / مرداد 1403
حسین چیانی، سجاد آل داود و محمد فروزنده این را خواندند
پویا فلاح این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تعزیه نمایشی سوگوارانه و ستایش قهرمان معصوم
.
تعزیه از نمایش های آیینی مذهبی ایران به شمار می رود که پایه و اساسش را فاجعه کربلای سال 61هجری قمری تشکیل می دهد، این مراسم آیینی که در جغرافیای فرهنگی ایران بر خلاف سایر مناطق شیعه نشین دنیا وجوه دراماتیک فربهی یافته است. وجود تنوع در اجرای تعزیه در نقاط گوناگون ایران نیز بر این نکته تاکید دارد که تعزیه پدیده ای فرهنگی است که در تعامل با فرهنگ بومی هر منطقه رنگ و بوی آن فرهنگ را به خود گرفته و اجرای متفاوتی خلق نموده است.
جوامع مختلف با تکرار آیین، همزمانی با لحظه آفرینش را تجربه می کنند. میرچیا الیاده اسطوره شناس رومانی اصل، همزمانی با لحظه آفرینش را نحت نام ایده ی «اسطوره بازگشت جاودانه» مطرح کرده است. تکرار آیین ها، نه به دلیل فعال شدن
«اسطوره بازگشت جاودانه» بلکه به دلیل کسب تجربه صفر زمان، در زمان روزمره زندگی صورت می گیرد. دلیل تکرار نمایش های آیینی که حد فاصل میان یک آیین صرف و یک اثر هنری هستند. تنها منوط به استفاده از مکانیزم جذب مخاطب همچون دیگر آثار هنری نیست. بلکه به دلیل کسب تجربه صفر زمان، در روند معمول زندگی است.
با بررسی تعزیه و سبک های اجرایی آن که به عنوان شناخته شده ترین نمایش آیینی ایران میتوان به شناخت ویژگی های صفر زمان رسید. تعزیه بر خلاف ... دیدن ادامه ›› آن که به بازنمایی یک واقعه ی تاریخی می پردازد، امری فرا تاریخی را احضار می کند. تجربه صفر زمان، این امر فرا تاریخی را برای علاقمندان این نمایش آیینی، فارغ از فاصله ی تاریخی با وقوع حادثه باز آفرینی می کند. چگونگی وجود صفر زمان در تعزیه به عنوان یکی از عناصر اصلی تداوم و تکرار این شکل نمایشی است.
درام شناسان معروف دنیا معتقد هستند که تراژدی که قسمت اصلی درام را تشکیل می دهد از مراسم و تشریفاتی که برای زنده نگه داشتن نام قهرمانان ملی مذهبی در موقع دفن و تشییع جنازه انجام میشد ریشه گرفته است. با پژوهش بیشتر در این زمینه میتوان تاثیر نمایش های آیینی کهن بر تعزیه را مشاهده کرد و این فرض استوار بر چهار مفهوم نبرد خیر و شر، مرگ قهرمان، سوگواری برای قهرمان و پیوند درونی بازیگر با تقدس اجرا تکامل یافته است. در راستای درستی یا نادرستی این فرضیه از نظریه ی آیین گرای مشخص شده که نمایش های آیینی سوگوارانه و ستایش قهرمان معصوم، در قالب نمایش از دیرباز بین ایرانیان مرسوم بوده است.
با در نظر گرفتن این فرضیه اثبات می گردد که در نمایش های آیینی ایران پیش از اسلام نیز همانند تعزیه، چهار مفهوم نام برده، مشترک و صاحب اهمیت هستند. به طوری که میتوان گفت چهار مفهوم از مولفه های اصلی نمایش آیینی در ایران پیش از اسلام بوده و در تعزیه نیز تداوم یافته اند.
.
هومن بنائی / تیر ماه 1403
#هومن_بنائی
#روزنامه_هنرمند
حسین چیانی این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش «رجوع»
.
نویسنده:
کیمیا ‌خلج
کارگردان:
سعید ‌حشمتی
تهیه‌کننده:
سعید ‌حشمتی
بازیگران: (به ترتیب اپیزودها)
نیما ‌هاشمی ‌سرشت
،
الهام ‌احمدی
،
میثاق ‌جمشیدی
،
پریسا ‌علی‌نیا
،
کیمیا ‌خلج
، ... دیدن ادامه ››
هومن ‌بنایی
،
روناک ‌برخوردار
،
فاطمه ‌توانا
، محمد روشنفکر و
افشین ‌سنگ ‌چاپ
صدا پیشه:
آرمین ‌همتی
مجری طرح: بهرام نودهی بازیگردان:
کیمیا ‌خلج
طراحان صحنه:
کیارش ‌ظریفی
،
مبین ‌الماسی
طراح نور:
علی ‌حیدری ‌قمصری
آهنگ ساز:
علی ‌خاتمی
طراح پوستر و گرافیک: سجاد نجفی دستیار کارگردان و برنامه ریز:
سیدمرتضی ‌معصومی
دستیار دوم کارگردان:
مدیا ‌نورخمامی
دستیاران صحنه:
امیرعلی ‌شاه ‌اسماعیلی
،
عرشیا ‌کرمی
،
مرتضی ‌فهیمی
،
آرتین ‌جمشیدی
،
نرگس ‌پلنگی
موشن گرافی:
سعید ‌حشمتی
عکاس:
پرتو ‌جغتایی
،
زهرا ‌اصغری
مشاور رسانه‌ای: عباسعلی اسکتی روابط عمومی:
مریم ‌رودبارانی
کاری از: گروه هنری صامت
با درود
اسم نمایش را هم مینوشتید که دوستان مطالعه میکنند بدانند که توضیحات مربوط به چه نمایشی هست
۱۶ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شبنم به آفتاب رسانید خویش را
از همت است هرکه به هرجا رسیده است
.
خداقوت عرض می کنم به کارن کیانی عزیز که در اولین کارگردانی خود چنین شاهکاری را بر صحنه جان بخشیده و صد درود بر استاد حسین کیانی برای چنین قلم ارزشمند و متنی که هنوز بعد از تماشای آن در حیرت هستم.
این نمایش با ادبیات فاخر و نثر شاعرانه بر اساس ساختار شکنی (در مفهوم سنتی ساختار) و فرم گرایی نشان داد هنوز هم سبک اصیل تئاتر ایرانی مخاطب خود را دارد و می تواند شجاعانه با قد بلند بر سکوی بایستد و مفهوم واقعی تئاتر را به رخ بکشد.
بهروز پناهنده در مقام بازیگر با بازی دقیق و زیرکانه مخاطب را میخ کوب می کند که قطعا برای به دست آوردن شخصیت اسماعیل بزاز نمایشنامه حسین کیانی زحمت زیادی کشیده است. بازی چشمگیر بهروز عزیز با به کارگیری سنتهای دیرینه نمایش های ایرانی، منجر به این شوق و نگارش این حجم از سپاس‌گزاری ... دیدن ادامه ›› شد.
من از تماشای این اثر بسیار لذت بردم و به تمام علاقمندان حرفه ای تئاتر، هنرجویان و دانشجویان هنرهای نمایشی پیشنهاد می کنم که تماشای چنین اثر بی نظیری را از دست ندهند.
که هر لحظه اش کلاس درس است.
شبنم به افتاب رسانید خودش را
لبخند به آخر رسانید خودش را
عاشق ماه بود دریا
هرچند به ساحل کشانید خودش را
۳۰ فروردین
سپاس از حضور و نظرتون هومن عزیز🙏🏻✨
۳۱ فروردین
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش «بی خواب در قفس»
.
نویسنده: مجید دیندار
کارگردان: هومن بنائی
تهیه کننده: سید مهران قریشی
.
دانشگاه صنعتی شریف تهران
.
اسفند ماه 1402 ساعت 17
یه کم بیشتر اطلاعات میدین؟
از خارج از دانشگاه هم می‌تونن بیان ببینن؟
اجرا کی شروع شده و تا کی ادامه داره و چه روزهایی اجرا دارین؟
۰۹ اسفند ۱۴۰۲
اقای فدائی از ۱۲ اسفند شروع میشه یعنی شنبه
۰۹ اسفند ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در روزگاری که نسل جدید هنر تئاتر وارداتی با سر و شکل کاملا بهم ریخته و عجیب و غریب را به نمایش سنتی و به ویژه نمایش سیاه بازی ترجیح می دهند و این هنر زیبای ایرانی به بوته فراموشی سپرده شده! دیشب با تماشای نمایش «ناآرامسایشگاه» لحظات ناب و دوست داشتنی در وجودم زنده شد و از همین جا مراتب تشکر و قدردانی خودم رو اعلام می کنم.
این اجرا با ظرافت و دقت نشان داد که نمایش ایرانی در سن کهولت در بستر از کارافتادگی به سر نمی برد و میتواند مانند گذشته مخاطب خود را داشته باشد و بسیار سرحال و گیرا بدرخشد.
گذشته از ابهامات و تاریکی های تاریخ نمایش سنتی، با توجه به این مهم که هنوز از فنون و شگردهای اجرایی آن، متن مدون و نوشته شده ای نداریم که قابل آموزش و آموختن و در نتیجه حفظ نمایش سنتی باشد. باید عرض کنم آنچه بر صحنه سنگلج تماشا کردم سرشار بود از ارزش های هنر ایرانی که تمام گوشه ها و زوایای پوشیده را به خوبی به نمایش گذاشته بود.
هنرمندی بازیگران در این اثر بسیار چشمگیر بود و طراحی صحنه و نورپردازی به صورت کاربردی جان تازه ای به صحنه ها بخشیده بود. موسیقی زنده و کارگردانی دقیق هم از دیگر نقاط قوت این نمایش مفرح بود.
باید به امیر عدل پرور، مهدی ملکی، رضا نعمتی و تمام عوامل درخشان خسته نباشید و خدا قوت گفت.
ممنون هومن جان از لطفت به من و بقیه بچه های گروه. خوشحالم که اینقدر با ظرافت و دغدغه مند به نمایش های ایرانی نگاه می کنی
۰۶ آبان ۱۴۰۲
سپاسگزارم 🙏🌹🖐️
۰۷ آبان ۱۴۰۲
سپاس صمیمانه هومن جان
۰۷ آبان ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
همیشه علاقمند به تاریخ سینما و تئاتر ایران بوده‌ام، چرا که معتقد هستم زیست نسل‌های گذشته هنر روند فرهنگ و هنر امروز را شکل داده و این هنر غنی از برکت وجود آنان بوده است. در واقع نقطه عطف فرهنگ مدرنیته امروزی ردپای بزرگان است که هیچ وقت از بین نخواهد رفت و هیچ قدرتی نتوانسته باعث نصیان آن گردد.
با توجه به اینکه هدف اصلی هنر ایجاد ارتباط با مخاطب خود می‌باشد، باید عرض کنم که کمدی گمنام به قلم و کارگردانی دوست خوبم علی اصغری از این قاعده مستثنا نبوده و ضمن اینکه درون مایه اصلی خود را از دل فرهنگ‌ها، سنت‌ها و آئین‌های گذشتگان بیرون کشیده با وفاداری به نمایش ایرانی آن را به درستی و زیبایی به نمایش گذاشته است.

به مصداق:
هرکسی کو دور ماند از اصل خویش / باز جوید روزگار ... دیدن ادامه ›› وصل خویش

علی اصغری با شناخت درست و عمیق از فرهنگ گذشته، پل ارتباطی بین هنر اصیل نمایش ایرانی و جامعه مدرنیته امروز برقرار کرده و این را در شور و ابراز احساسات مخاطبان میتوان به خوبی مشاهده کرد.
یکی از بنیادی‌ترین عوامل موفقیت این اثر شیوه بازی و چگونگی پیش برد نمایش توسط بازیگران است.
قدرت بازی بازیگران و کارگردانی درست در این اثر بسیار چشمگیر است.
من دیدن این نمایش را به تمام عزیزانی که علاقمند به نمایش ایرانی هستند، دانشجویان رشته تئاتر و کارگردانان جوان پیشنهاد می‌کنم.
سلام دوست عزیز بسیار ممنونم ازینکه تشریف آوردید و این حس خوب رو با کلمات پرمهرتون با ما درمیون گذاشتید. قطعا تک تک این کلمه های انرژی مضاعف برای تیم کمدی گمنام خواهد بود
۳۰ مهر ۱۴۰۲
هومن بنایی (channel7304)
برقرار و سبز باشد.
۰۲ آبان ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
#ادبیات
#هومن_بنائی
امیرمسعود فدائی و امیر مسعود این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش: داستان اسف انگیز یک صعود تبهکارانه به صحنه گردانی سرپرسی لورن و شرکا
.
نویسنده و کارگردان: غلامحسین دولت آبادی
.
امیر مسعود، سپهر و مسعود زارع این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در پس هر قانون
اتهامی که به ما بخشودند
حق بی باوری ما بود
آه...
جرم سنگینی بود
که صبورانه تحمل کردیم.

#نصرت_رحمانى
پ‌ن: مهسا امینی 🖤
خسرو گلسرخی میگه؛

آیا کنون
نام شهیدان شرقی ما را
آن سوی مرز ها تکرارمی کنند!؟

امسال جای پایشان
بارانی از ستاره خواهد ریخت!؟

امسال،
سال شکفتن عدالت مردم
امسال،
سال مرگ ... دیدن ادامه ›› دشمنان و هرزه درایان
امسال،
دست های تازه تری شلیک می کنند....




آوازهای خونین
امسال زمزمه ی ماست
اما
در چشم ما
نه ترس و نه گریه،
خشم بزرگ خلق
در هر نگاه ساکت ما
شعله می کشد.....
۰۳ مهر ۱۴۰۱
گیرم که در باورتان به خاک نشسته ام
و ساقه های جوانم از ضربه های تبرهاتان زخم‌دار است
با ریشه چه می کنید؟
 
گیرم که بر سر این بام
بنشسته در کمینِ پرنده ای
پرواز را علامت ممنوع می زنید
با جوجه های نشسته ی در آشیانه چه می کنید؟
 
گیرم ... دیدن ادامه ›› که باد هرزه ی شب‌گرد
با های و هوی نعره ی مستانه در گذر باشد
با صبح روشنِ پُرترانه چه می کنید؟
 
گیرم که می زنید
گیرم که می بُرید
گیرم که می کشید
با رویش ناگزیر جوانه چه می کنید؟


#شهریار_دادور
از کتاب از ارتفاع قله نام و ننگ

۰۴ مهر ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نهمین دوره کارگاه تئاتر کیو
.
"کارگاه تربیت حس و ماندن در لحظه"
.
این کارگاه دوازده جلسه‌ی سه ساعته خواهد بود و زیر نظر هومن بنائی برگزار می‌شود.
.
- بهره گیری از شیوه‌های مختلف با تکیه بر عنصر بازیگر
- شخصیت پردازی و درک موقعیت‌های فرضی
- حضور در لحظه
- تخیل و خلاقیت
- ریتم و تمرکز ( با هدف تکمیل مهارت‌های بازیگری)
- بداهه سازی ... دیدن ادامه ›› و طراحی حرکت
- تجربه های عملی در شناخت عناصر درام
- تولید یک اجرای کارگاهی

زمان آغاز کارگاه : هفته اول مرداد
⛔ ظرفیت پذیرش محدود / مهلت ثبت نام بیست و پنجم تیر⛔


جهت کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام با شماره ی زیر تماس حاصل نموده و یا از طریق واتس آپ با ما در ارتباط باشید:

👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼
09367087297
#هومن_بنائی
#کارگاه_تئاتر_کیو
#بازیگری
#تئاتر
#نمایش

https://www.aparat.com/v/PwLTs
امیرمسعود فدائی و سپهر این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با یاد #لوون_هفتوان؛
آغاز اکران آنلاین #تله_تئاتر "#اتفاق_همانطور_که_نوشته_می شود_می افتد" علاقه مندان میتوانند از 12دی ماه ۱۴۰۰ با مراجعه به سایت تیوال این اثر را مشاهده کنند.
https://www.tiwall.com/p/titr2
https://aparat.com/v/4VEXA
"تیتر" نام سومین مونولوگ از تله تئاتر "اتفاق همانطور که نوشته می شود می افتد" است که اکران آنلاین آن از دوازدهم دی ماه در سایت تیوال آغاز شده است.
"تیتر" با موضوع روایت حادثه سقوط هواپیما ساخته شده و در خلاصه آن آمده است:‌ حادثه‌ی مشکوک سقوط هواپیما و سرنوشت عجیب فرهاد! روزنامه‌نگاری ظاهراً دلباخته‌ی فرهاد گمشده است و اعتقاد دارد این جنازه‌ی سوخته فرهاد او نیست. اخباری در جراید به چاپ رسیده ... دیدن ادامه ›› که نباید و...
به گزارش روابط عمومی؛ سمیرا محمودی بازیگر سومین قسمت از این مجموعه است و "سید مهران قریشی" کارگردان تلویزیونی این اثر نمایشی است.
این اثر که شامل هفت #مونولوگ از مجموعه کتاب "تک گویی های #مرگ" و "تک گویی های #عشق" به قلم "زهره یحیایی" انتخاب شده است و به صورت تله تئاتر جلوی دوربین رفته است.
این تله تئاتر زیر نظر "هومن بنائی" و با حضور هنرجویان کارگاه بازیگری و گریم کارگاه "#مشق_هنر"شکل گرفته است.
این مجموعه تله تئاتر با احترام به روح هنرمند گرانقدر "لوون هفتوان" تقدیم شده است.
سایر عوامل این تله تئاتر عبارتند از: تهیه کننده: گروه هنری مشق هنر،کارگردان: هومن بنائی، نویسنده: زهره یحیایی، کارگردان تلویزیونی: سید مهران قریشی، دستیار کارگردان: مهدی رزوان، دستیار برنامه‌ریز و مشاور: الناز قراربخش، مدیر فیلم برداری: امیر خدامی، دستیاران فیلم‌بردار: امیرحسین نوری، صدابردار: امیر ماندگاریان، طراح گریم: رضا عربی، دستیاران گریم: الناز قراربخش، هما رضی، کیمیا چنگایی، شادی عثمان پور، طراح صحنه و لباس: شیرین بوریایی، دستیاران صحنه: سارا کمایستانی، محمد پارسا کیّال، علی ندیمی سیار، تدوین: مجید سعدآبادی، عکاس: گیتی تهامی‌، آرمیتا میمند کرمانی، محمدمهدی نقوی و روابط عمومی: مریم رودبارانی
#تئاتر#سینما#بازیگر#گریم#هنر#هنرمند#فیلم #سقوط #هواپیما #اکراین#موشک #روزنامه#خبرنگار#درد#تیتر#تئاتر#مرگ#تب
#بازجویی#آب
@mashghehonar_academy
@hoomanbanaei
@s_mehran_gh
@zohreyahya
@samira_mahmoudi99
@maryamroodbarani
@arabireza
@shirin.buriaei
@amirkhoddami_photography
@elnaz.ghararbakhsh
@dvrkvimod
@giti_tahami7613
@shadiosmanpour
@kimia_changaei
@mita__
@homaa.aaa
@mahdirazvan
محمد لهاک و امیرمسعود فدائی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با یاد #لوون_هفتوان؛
آغاز اکران آنلاین #تله_تئاتر "#اتفاق_همانطور_که_نوشته_می شود_می افتد" علاقه مندان میتوانند از هفتم دی ماه ۱۴۰۰ با مراجعه به سایت تیوال این اثر را مشاهده کنند.
https://www.tiwall.com/p/dayef
https://www.aparat.com/v/ovOB3/

"دیف"نام اولین مونولوگ از تله تئاتر "اتفاق همانطور که نوشته می شود می افتد" است که اکران آنلاین آن از ۳۰ آذر ماه در سایت تیوال آغاز می‌شود.
"دیف" با موضوع رنجِ زنان افغان ساخته شده و در خلاصه آن آمده است:‌این طالبان نیست که به جان ما افتاده! همین مردها هستن که طالب ... دیدن ادامه ›› شدن. همین مرد‌های افغان.


به گزارش روابط عمومی؛فاطمه صالحی بازیگر اولین قسمت از این مجموعه است و "سید مهران قریشی" کارگردان تلویزیونی این اثر نمایشی است.
 این اثر که شامل هفت #مونولوگ از مجموعه کتاب "تک گویی های #مرگ" و "تک گویی های #عشق" به قلم "زهره یحیایی" انتخاب شده است و به صورت تله تئاتر جلوی دوربین رفته است.

این تله تئاتر زیر نظر "هومن بنائی" و با حضور هنرجویان کارگاه بازیگری و گریم کارگاه "#مشق_هنر"شکل گرفته است.

این مجموعه تله تئاتر با احترام به روح هنرمند گرانقدر "لوون هفتوان" تقدیم شده است.
سایر عوامل این تله تئاتر عبارتند از: تهیه کننده: گروه هنری مشق هنر،کارگردان: هومن بنائی، نویسنده: زهره یحیایی، کارگردان تلویزیونی: سید مهران قریشی، دستیار کارگردان: مهدی رزوان، دستیار برنامه‌ریز و مشاور: الناز قراربخش، مدیر فیلم برداری: امیر خدامی، دستیاران فیلم‌بردار: امیرحسین نوری، صدابردار: امیر ماندگاریان، طراح گریم: رضا عربی، دستیاران گریم: الناز قراربخش، هما رضی، کیمیا چنگایی، شادی عثمان پور، طراح صحنه و لباس: شیرین بوریایی، دستیاران صحنه: سارا کمایستانی، محمد پارسا کیّال، علی ندیمی سیار، تدوین: مجید سعدآبادی، عکاس: گیتی تهامی‌، آرمیتا میمند کرمانی، محمدمهدی نقوی و روابط عمومی: مریم رودبارانی
#تئاتر#سینما#بازیگر#گریم#هنر#هنرمند#فیلم#افغان#افغانی#طالبان#زنانافغان#زنانافغانی#مهاجرت#حقوقزنان#حکومتاسلامی#جنگ#حقوق_بشر#محدودیت#فرار
#تجاوز و...
@mashghehonar_academy
@hoomanbanaei
@s_mehran_gh
@zohreyahya
@fatemesalehi_
@maryamroodbarani
@arabireza
@shirin.buriaei
@amirkhoddami_photography
@elnaz.ghararbakhsh
@dvrkvimod
@giti_tahami7613
@shadiosmanpour
@kimia_changaei
@mita__
@homaa.aaa
@mahdirazvan
امیرمسعود فدائی و حسین مجتهدی این را خواندند
محمد لهاک این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
 

زمینه‌های فعالیت

سینما
تئاتر
شعر و ادبیات

تماس‌ها

banaeihooman@gmail.com