در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال شهلا | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 18:30:15
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
شهلا (shlaovac)
درباره نمایش سیئر i
اسم نمایش را اول خواندم به یاد عذاب سئیر یا عذاب دردناک سئیر خواندم بعد فهمیدم سیئر برعکس رئیس است. واقعا هم زندگی تو اون جای تاریک دردناک ست
ممنونم که مارو قابل دونستید .بله درسته ،سیئر یعنی بر عکس رئیس .این امضای من هست تو همه کارهام چون کارهای مفهومی باید از اولش مفهوم و منظور داشته باشه.خوشحالم که اسم کارهام هم به نظر مخاطبانمم خوش اومده نا اینجای کار ❤️
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بسیار نمایش جالبی بود در ابتدا به یاد کمپانی هند شرقی افتادم که فعالیت های استعمار انگلیس در هند بود بعد دیدم آسمان را تبدیل به مستعمره ای کرده اند جای تبریک داره به کارگردان و نویسنده اثر سمیرامیس بابایی بخاطر این نمایش بدیعس و گروه بازیگران
اول برام سوال چرا آدمای تو این تئاتر حرکت نمی کنم چرا طراحی صحنه ندارم و اینقدر خسته شده بودم که چشمامو بستم و به تئاتر فقط گوش می دادم بعد از اون بود که به این نتیجه رسیدم که تئاتر از دید یه نابینا طراحی شده
محمد فروزنده این را خواند
solaris و شهره پاکدامن این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تمام گره های داستان باز میشه گرهی باز نشده باقی نمی مونه
سبحان‌الله😳😳😊😊

واقعاً به عدد انفاس خلایق راه هست برای رسیدن به خدا😅😅😅

به قول اون دوستمون: عجیبه!! واقعاً عجیبه!!

یا اون دوست دیگرمون: شهر عجیبیه!! آنبیلیویبول!!

من دو شبانه‌روزه بعد از دیدن این ... دیدن ادامه ›› اجرا گره‌های خودم باز نشده!!

شما می‌فرمائید تمام گره‌های اجرا باز شده!!

آیا هر دو یک اجرا رو دیدیم؟!

آیا من انقدر خنگم؟!

یا چی آخه؟!؟

شهلا
مثلا اینکه چرا لباس داداش مشتبا خونیه یا روی یه تخت آهنیه آخر داستان می فهمیم داداش مشتبا تو یاکوزا بوده و کشته شده یا چرا لباس مشتبا قرمزه و شماره هشت روی لباسش حک شده که می فهمیم فوتبالیست ...
خب خدا رو شکر، من یه لحظه احساس خنگ بودن کردم! ولی گویا چنین نیست! این مطالبی که شما عنوان کردید رو من از همون لحظهٔ اول اجرا فهمیدم، ظاهر قضیه رو هم کامل فهمیدم. فقط میگم از اونجایی که ظاهر قضیه خیلی سطحی و ساده و بدون بار دراماتیک جدی و قصه‌پردازی و این چیزها به نظرم رسید احتمال زیاد یه باطنی داره و من اونو نفهمیدم!
شهلا
مثلا اینکه چرا لباس داداش مشتبا خونیه یا روی یه تخت آهنیه آخر داستان می فهمیم داداش مشتبا تو یاکوزا بوده و کشته شده یا چرا لباس مشتبا قرمزه و شماره هشت روی لباسش حک شده که می فهمیم فوتبالیست ...
ببخشید من بازم نفهمیدم.. چون لباسش خونی بود ، متوجه میشیم تو پرسپولیس بازی میکرده؟؟
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خیلی طول کشید تا فهمیدم نقاشی مدرن چیه ولی هنوز نمی دونم تئاتر مدرن چیه
والا من هنوز نقاشی مدرن رو هم هضم نکردم😅😅😅
هر چی ما معمولیا نفهمیمش احتمالاً مدرن یا پست مدرنه!!
باید اضافه کنم اگه به چشم کسی که نقاشی می کند به این تئاتر نگاه کنم یه تئاتر کوبیسمی می بینم همون‌طور که نقاش کوبیست از بزرگسالی خسته شده و دیگه نمی خواد مثل یک بزرگسال نقاشی کند و مثل یک بچه نقاشی می کند با زاویه دیدهای مختلف بازیگر این تئاتر هم از بزرگسالی خسته شده و دوست داره مثل یه بچه تئاتر رو پیش ببره
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سربسته بگم یاد بلاگایی که تو غربت روزنامه نگاری اصلاح طلب می نوشتند افتادم همه چیز خوب بود فقط آرایش مو بازیگر زن آزار دهنده بود اون حجم موی بلند که روش یک سربندی که مردها هنگام نظافت استفاده می کنند خیلی بد بود یه چند گلرز هم رو سربند کارگذاشته بودن که مسخره ترش می کرد به جای اینکه زنانه ترش کنه
همیشه برای ایرانیها چشم آبی جذبه داشته و باعث شده زیبایی چشم های سیاه را درک نکنیم. نمایش فوق العاده جذابی بود با طعنه هوایی که به زندگی امروز داشت
تسلیم خنده هایم شدم
سعی داشت در آن مدت کم به تماشاگر برساند که حیوانات خانگی حکم بچه تان را دارد
ممنون از اینکه به تماشای «من و گربه پری» نشستید
۱۱ شهریور
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شهلا (shlaovac)
درباره نمایش نکبت i
تئاتر تمام وقت را پر کرده و اصلا به آن آب بسته نشده است اینقدر ریتم داستان سریعست که وقت نمی کنی به ساعات نگاه کنی
در سریال مسائلی بازگو می شود که تا باحال در هیچ سریال ایرانی به آن پرداخته نشده است
تئاتر جالبی بود
شهلا (shlaovac)
درباره نمایش گاچا i
شبیه یکی از داستانهای آگاتا کریستی بود همونیکه همه تو یه هتل حبس می شوند و یکی یکی به قتل می رسن
ممنونم از اینکه اجرای ما رو تماشا کردید.
۰۷ مرداد ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
Ok I give up
سپهر این را خواند
من فکر می کنم این نمایشنامه نویس معروف انگلیسی نویسنده تئاتر صد در صد بود که از روی دست آقای عباسی کپی کرده بوده چون ما تو همه چیز خیلی از انگلیسیا پیشرفته تریم علی الخصوص نمایشنامه نویسی در هر حال منو ببخشید
۰۲ مرداد ۱۴۰۲
شکسپیرم مال ایران است و اسم اصلیش هم شیخ زبیره
۰۲ مرداد ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
واقعا یک نمایش سرتاسر قابل حدس کپی نه چندان قوی از تعلیق نمایش صد در صد وقتی نویسنده ایرانی قوی نداریم اینقدر پافشاری برای استفاده از متنهای نویسندگان ایرانی برای چه
stanco، امیرمسعود فدائی، نوید عسکری فراهانی، امیر مسعود و سپهر این را خواندند
امین این را دوست دارد
نویسنده مرده است در سال ٨٨ نوشته شده، یعنی ١٤ سال پیش، بارها در خارج از ایران اجرا شده و در دانشگاه ها تحلیل شده و از موارد امتحانی بوده. بر اساس این نمایشنامه سال گذشته فیلمی توسط شهاب حسینی در آمریکا ساخته شده و این در حالی است که نمایشنامه ی صد در صد سال ٩٦ برای اولین با اجرا شده!
دوست گرانبهای من درباره مطلبی که می فرمایید کمی مطالعه بفرمایید بعدا نظرتون رو ابراز کنید
سپاسگزارم
۳۰ تیر ۱۴۰۲
بهنام شرفی
نویسنده مرده است در سال ٨٨ نوشته شده، یعنی ١٤ سال پیش، بارها در خارج از ایران اجرا شده و در دانشگاه ها تحلیل شده و از موارد امتحانی بوده. بر اساس این نمایشنامه سال گذشته فیلمی توسط شهاب حسینی ...
با تشکر از وقتی که برای روشن نمودن ذهن اینجانب گذاشتید. ولی دوست عزیز سوالی از شما دارم نمایش صد در صد مربوط به سال ۹۶ است ولی نمایشنامه آن نوشته مارکس لید مربوط به چه سالیست؟ من هر چه در اینترنت جستجو کردم جواب سوالم را نیافتم.
۳۰ تیر ۱۴۰۲
شهلا
با تشکر از وقتی که برای روشن نمودن ذهن اینجانب گذاشتید. ولی دوست عزیز سوالی از شما دارم نمایش صد در صد مربوط به سال ۹۶ است ولی نمایشنامه آن نوشته مارکس لید مربوط به چه سالیست؟ من هر چه در اینترنت ...
شما قبل از اینکه بدونید اون نمایشنامه چه سالی نوشته شده میفرمایید ما کپی کردیم؟
در حالی که اولین اجرای نمایش نویسنده مرده است سال ۹۲ بوده ولی اولین اجرای صد در صد سال ۹۶
۳۱ تیر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
هر کسی تو زندگی باید ببر داشته باشه. اولین بار بود که به تئاتر رفتم و ساعتمو نگاه نکردم و گذشت زمان رو حس نکردم فوق العاده بود
سپهر، علی عبدالرحیم، امیر مسعود و Elahe Amirian این را خواندند
خائف و خانه نمایش دا این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایشنامه پرده خانه بیضایی تماما به شعر بود اما در این تئاتر همه اش تبدیل به حرف زده روزانه شده بود!
شهلا (shlaovac)
درباره نمایش شراره i
وقتی تو خونه همه شهدا حداقل یک دست مبلمان استیل هست(جوری که تلویزیون نشون میده) نمی دونم چه اصراری بود بگن اینا هیچی ندارن حتی یکدست مبل!
نمایش سوالات جالبی رو مطرح کرده بود اما چیزی که آدم رو اذیت می کرد حجاب غلیظ و اگزجره بازیگر زن بود که من رو یاد لباس بچه مدرسه ای ها می انداخت.
امیر مسعود، ملانقطی تیوال و سپهر این را خواندند
چه نکته خوبی...
۰۸ آبان ۱۴۰۱
دوست عزیز به نظرم اگزجره جزئی از فرم این نمایش بود.
اصولاً در تئاتر اگزجره بیش از سایر فرمهای نمایشی مطرح است.

از طرفی موضوع این نمایش شاید ایجاب می‌کرد برای اخذ مجوز طراحی لباس به نحوی باشد که در کنار رویکرد محتوایی جسورانه‌اش بتواند تعادل ایجاد کند و حساسیت‌برانگیز نباشد.
۰۸ آبان ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خیلی فیلم آگاهی نسبت به سرطان می داد و در عین اینکه شکست مقابل سرطان را نشان می داد پیروزشدگان مقابل سرطان را هم جمع آوری کرده بود و رمز موفقیتشان را هم به ما می گفت.
محمد فروزنده این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید