خسته نباشید به همگی..
راستش من نمایشنامه رو نخوندم.. ولی با دیدن نمایش یاد رمان ( استخوان های دوست داشتنی) افتادم که تقریبا داستان مشابهی در اون رخ میده.... یادمه موقع خوندن رمان خیلی تحت تاثیر قرار گرفته بودم و قلبم مالامال از غم و اندوه شده بود.. ولی ابن نمایش بجز یکی دو جا اونهم خیلی کوتاه در من تاثیری نداشت و احساس تاُلم از واقعه به اون وحشتناکی در من بوجود نیاورد.. حالا نمیدونم این مشکل از من بود یا از متن یا از اکت ها... زمان نمایش طولانی بود. اواسط کار من خسته شدم... فرکانس تغییر فصا از خانه به زندان زیاد بود.. تا تماشاگر میخواست حس و حال فضای زندان رو بگیره ، خاموشی و انتقال به فضای خانه رخ میداد و برعکس...
سوالی اول نمایش با پروژکتور نشان داده شد مبنی بر تفاوت جرم و جنایت از سر شرارت با جرم و جنایت بخاطر مشکلات روانی... که خب انتطار داشتم روند نمایش در این راستا باشه و به این سوال پاسخ داده باشه یا حداقل برای تماشاگر این سوال در ذهنش چالش ایحاد کنه.. ولی مضمون نمایش بیشتر به (بخشش) از طرف خانواده قربانی پرداخته بود.. بخشش، گذر کردن، پذیرش، به آرامش رسیدن..
یه مساله دیگه. که توجه منو جلب کرد، درباره شخصیت پردازی مجرم بود.. اونطور که متخصصین این امر اطهار کردن، اغلب این افراد ( بخصوص) قاتلین
... دیدن ادامه ››
سریالی دارای شخصیت آنتی سوشیال هستن. و در این افراد چیزی به اسم عذاب وجدان، ندامت ،پشیمانی و یا شرمساری وجود نداره.. تلاش نویسنده و همچنین کاراکتر دکتر روانشناس که در این زمینه تحقیقات زیادی ظاهرا کرده بود، مبنی بر ایجاد حس ندامت و شرمساری در قاتل ، خیلی توی ذوق میزد..
برنامه های مستند زیادی از مصاحبه با قاتلین سریالی وجود داره که لحن و نوع گفتمان این افراد با کاراکتر نمایش خیلی متفاوته...
اون وسطا هم نمایش کشیده شد به سمت مراسم آیینی هندوها و تبتی ها و عسل کردن با ادرار گاو و کاسه تبتی و ... که به نظرم خیلی ربطی به داستان نداشت.. همون توهم واهی غرب که فکر میکنن آسیای شرقی جای خیلی خاصیه و باعث تحول زندگیشون میشه.. تفکر مقابل رویای آمریکایی... به هر حال به نطر من ( که لزوما ممکنه درست نباشه) متن از جهت داستان، شخصیت پردازی، تاثیرگذاری، باورپذیری، همذات پنداری، تبلیغ اشتباه و نادرست بودایی و تبتی، ایرادات زیادی داشت..
همگی خسته نباشید.❤️❤️❤️