آنتیگونه
پیش از آغاز پیشنهاد من دیدن اجراست چرا که این تجربه به مخاطب جهت تجزیه و تحلیل تجارب بعدی اش در این گونه نمایش ها کمک خواهد کرد
هر
... دیدن ادامه ››
اجرایی حتی معنا باخته ترین ها رسالتی را دنبال میکنند
شیوه اجرا و بازی ها و حتی موقعیتی که جامعه در آن لحظه دارد کلید های رسیدن به آن رسالت هستند
حال رسالت نمایش آنتیگونه چیست؟
این نمایش با ارجاعات بجا بسط و گسترش معنای دیکتاتوری را به خوبی نمایش میدهد
همینطور جدال تراژیک رسالت فردی انسان را در برابر غریزه بقا که با عشق در آمیخته به شکلی هنرمندانه و برای تقویت درک انگیزه آنتیگونه بکار میگیرد
همه چیز از آنجا شروع میشود که هوش انسان شروع به فریب او میکند و او را به زیاده گویی وا میدارد درست همانجا خطاهای گروه اجرایی یک به یک خودنمایی میکنند جایی که مخاطب میداند باید نفهمد، که به اجرا کمک کند تا به هدفش برسد.
مرحله بازی در بازی و استفاده از بازیگری که بعنوان بازیگر تازه کار به کمک اجرا می آید میتوانست بار روانی سنگین تری به همراه داشته باشد تا در لمس عمق رذالت این جهان بدون زن تاثیرگذارتر باشد متاسفانه فرو ریختن دیوار چهارم و تعاملی که شکل نمیگیرد به اجرا ضربه میزند و اگر بحث سانتی مانتال قضیه در میان نباشد حتی حس آمیزی قابل توجهی هم بدنبال ندارد. عنصر غافلگیری اساسا نباید نقشی در این اجرا داشته باشد چرا که هم نوع بازی بازیگران این باور را به مخاطب نمیدهد و هم با آمدن بازیگر کمکی و صدای ضبط شده که هوش مصنوعی به عنوان آنتیگونه ارائه میکند، همان نیمچه باوری که مخاطب بزور در خود حفظ کرده هم فرو میریزد و یک تجربه آغاز نشده پایان می یابد.
با فرض اینکه هدف گروه اجرایی همین بوده، باید در مرحله بازی در بازی شاهد بازی عمیق و باورپذیرتری میبودیم که متاسفانه ارائه نمیشود و در شکل نمادین هم فقط وقتی به اوج تنش بازیگر کمکی و بازیگران دیگر میرسیم اجرا یک امتیاز مثبت میگیرد.