در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال رضا شجاعی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:13:19
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
راستش نمایش بنظرم شلخته ، نامنسجم و با بازی های متوسط بود ، تنها نکته مثبت اثر بعضا دیالوگ و مونولوگ های خوبش بود.

تغییر مدام صحنه و بازی با زمان (فلش بک) هم امکان ارتباط مخاطب با اثر رو عملا از بین برد.

(صحنه قرار زوج نمایش زیر باران از موارد خوب اثر بود.)

با آرزوی موفقیت گروه نمایشی در آثار بعدی.
جناب شجاعی

از اینکه دیدگاه خودتان را به اشتراک گذاشتید سپاسگزارم.
نقد شما درباره انسجام روایی و تغییر مداوم صحنه‌ها نکته قابل تأملی است که قطعاً در تحلیل بازخوردها مدنظر قرار خواهد گرفت. هدف ما از استفاده از فلش‌بک‌ها و بازی با زمان، ایجاد لایه‌های عمیق‌تر در روایت بوده است، اما اگر این رویکرد برای برخی مخاطبان ایجاد فاصله کرده، به بررسی دقیق‌تری نیاز داریم.

خوشحالیم که برخی از دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها مورد توجه شما قرار گرفته و صحنه باران توانسته حس مثبتی ایجاد کند.

سپاس
جناب کنگرلو ممنون که یادداشت بنده رو مطالعه کردید.
ما ایرانی ها معمولا و متاسفانه نقدپذیر نیستیم و در مقابل ایده های تثبت شده در ذهنمون برخورد سلبی داریم ، اینکه شما نقد دیگران رو می پذیرید و درصدد بازنگری اثر هستید جای تقدیر داره جناب کنگرلو.

با آرزوی موفقیت برای شما و گروه نمایش گرامی.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
برای من به شخصه اپیزود مربوط به "تصمیمِ خودکشی برادرِ میانی" و اپیزود "وداع با مادر" جزء قسمت های دلپذیر نمایش بود.
هر انفاقی که در این مملکت بیوفته اول از همه فرهنگ و هنرِ که تعطیل میشه!! نه باشگاهی تعطیله نه مالی نه رستورانی نه کافه ای نه ....
جالبش اینجاست که توی این مملکت هم اتفاقی نیفتاده :))
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
راستش ابتدای نمایش یکم بیننده رو گول میزنه (آدم احساس میکنه قراره یه تاتر کمدی "گلریزی" ببینه) ، ولی خوب مسیر داستان در اواسط نمایش تغییر میکنه و در نهایت به یک تراژدی ختم میشه. البته پایان نمایش و داستان به نظرم می تونست بهتر باشه.
در خصوص بازی ها هم هر چقدر نمایش پیش می رفت بازی ها بهتر ، جا افتاده تر و ملموس تر می شد.

با آرزوی موفقیت برای گروه نمایش.
رضا شجاعی (peyman.jv)
درباره نمایش ترور i
این بار به نظرم "نمایشنامه" بود که اجرا رو نجات داد چون بازی ها از دید من تصنعی و بعضا غلو شده ، طراحی صحنه و لباس هم شلخته و حضور دوربین و مانیتور کاملا بی مورد بود.

در مجموع اون حسی که یک درام دادگاهی باید در بیننده ایجاد کنه خیلی در این نمایش احساس نمیشه.!!

این اجرا و امثالهم نشون میده همیشه "متن خوب" بر اجرا ، کارگردانی ، طراحی صحنه و .... مقدم هستش.


یک شاهکار تمام و کمال از نویسنده استرالیایی "سوزی میلر" با بازی "جودی کامر" در نقش یک وکیل مدافع جوان و باهوش.

خالق این نمایشنامه که خودش وکیل هست، سیستم قضایی ای که قوانین اش توسط سیستم مردسالار تنظیم و تصویب شده و در موارد آزار جنسی عموما رای به ضرر زنها صادر میکنه ، به چالش میکشه و نقص های اون رو با قرار دادن وکیل مدافع در جایگاه قربانی به منصه ظهور می رسونه.

تمام عناصر این نمایش از طراحی صحنه و اکسسورا ، موسیقی ، نور و کارگردانی در بالاترین سطح در خدمت اجرای "تک نفره" جودی کامر قرار گرفته اند تا اثری به یادماندنی خلق کنند.

یک کلاس درس کامل برای دوستانی که به رشته هنرهای نمایشی علاقه مند هستند.

درضمن واژه Prima Facie در لغت به معنی مشهود یا چیزی که تو نگاه اول درست بنظر میرسه، حتی اگه بعدا معلوم بشه غلط بوده است ، که در حقوق به معنای دعوی قابل طرح و قابل استماع هست.

برای دوستانی که به دنبال یک نمایش معقول و استاندارد هستند می تونه انتخاب مناسبی باشه. (همه چی در حد مطلوب و در خدمت اثر: نمایشنامه ، بازی ها ، طراحی صحنه ، موسیقی و کارگردانی).
ایده بازگردادن مشاهیر به دنیای امروزی ، ایده جالبی هست ولی متاسفانه خط روایی و نمایشنامه ضعیف باعث شده با اثری شلخته و پراکنده مواجه بشیم بطوریکه وقایع نمایش بدون منطق روایی خاصی در پرده های مختلف اتفاق می افتند.

در حقیقت هر کدوم از این مشاهیر به تنهایی می تونستند یک نمایش رو به خودشون اختصاص بدن ولی این ترکیب نامتجانس و پیرنگ داستانی ضعیف باعث هدر رفتن ایده خوب اثر شده.

از میان بازیگرها خانم منصوری و آقای معتضدی و تا حدودی آقای الحمد تونسته بودند از عهده نقش بربیان.

در پایان نمایش هم دوستان لطف کردند و تماشگران رو به گلوله بستند!! که دلیلش رو متوجه نشدم.

با آرزوی موفقیت بیشتر برای گروه نمایش گرامی
ممنون از حضورتون
۱۱ شهریور
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از دید من ، ایده اثر از نمایشِ "محیط زیست" (کار قبلی گروه) بهتر بود ولی "محیط زیست" از لحاظ نمایشنامه ، کارگردانی و بازی ها پخته تر بود.

شاید این ضعف بر میگرده به همین ایده اثر " تصمیم بر مرگ یک انسان" که به نظرم سبک اجرایی متفاوتی رو می طلبید. (شاید این مقدار طنز در نمایشنامه با چنین پیرنگی ، مناسب اثر نبوده).

با وجود اینکه آثار آقای کاهانی از یک استاندارد و حداقل هایی برخوردارند اما امیدوارم ایشون به ورطه تکرار نیوفتند و با فواصل زمانی بیشتر و با آثار بهتری به عرصه اجرا برگردند.

با آرزوی موفقیت برای گروه نمایش
چیزی که برای من در متن اثر بیشتر مشهود بود عنصر "انتخاب" بود تا "دموکراسی".

اینکه انسان ها انتخاب می کنند که متفاوت بیاندیشند و زندگی کنند ، ولی اینکه این انتخاب به دموکراسی یعنی اختیارِ انتخاب و سهیم شدن در قانون و قانون گذاری و نهایتا به زندگی بهتری منجر میشه یا خیر، بحث دیگری است.

اما درخصوص فرم اجرایی (گروتسک : استفاده از عنصر اغراق ، زیاده روی و بیگانه سازی ) که آقای شفیع خواه برای به صحنه بردن اثرشون انتخاب کردند ، احتمالا سلیقه برخی از تماشاچی ها رو برآورده نخواهد کرد. ولی خوب بازی ها ، طراحی صحنه و موسیقی کاملا در خدمت نمایش و فرم اجرایی اثر بود.

با آرزوی موفقیت بیشتر برای گروه نمایش گرامی
شاید اگر کارگردان بجای این تعداد شخصیت تنها به یکی دو مورد بسنده می کرد با اثر موجز و بهتری روبرو می شدیم ، تعدد کاراکترها که به جزء اَکت و کنش اجتماعی ، مدنی و سیاسی شون اشتراکی با هم نداشتند باعث عدم انسجام کار شده ؛
با وجود بازی خوب هنرپیشه ها بدلیل شعاری بودن اکثر دیالوگها ، شخصیت ها شکل نمیگرند و نهایتا اثر در حد یک خطابه باقی می مونه.

با آرزوی موفقیت بیشتر برای گروه نمایش گرامی.
رضا شجاعی (peyman.jv)
درباره نمایش نکبت i
وقتی عوامل نمایش همگی حرفه ای باشند ، انتظاری کمتر از این هم نمی شد از اثر داشت.

فقط بعد از نمایش یکسری ابهامات برای من باقی موند :
آیا ... دیدن ادامه ›› واقعا تجاوزی صورت گرفته!!
چون منطقا وقتی شخصی در معرض چنین واقعه ای قرار میگیره تا سالها عوارض روحی و جسمی اون در فرد باقی میمونه و به راحتی نمیتونه با این فاجعه کنار بیاد ولی شخصیت و رفتار "انی" چنین حسی رو به بیننده القا نمیکنه (شاید هم بعد از سالها همچنان داره اون رو انکار میکنه !!) و اینکه هدف وینس از گرفتن اعتراف از جان چی بود؟ (آیا حالا که جان به موفقیتی دست پیدا کرده میخواد اون رو در سطح خودش پایین جلوه بده و یا فقط یک سوال بی جواب بوده که سالها اون رو آزار می داده و در انتظار پاسخی براش بوده!!) و اگه تجاوزی اتفاق نیافتاده چرا جان به اون اعتراف میکنه؟

شاید این ابهامات از خود نمایشنامه باشه یا از برگردان اون به فارسی یا اصلا شیطنت آقای سعیدی!!!
************* خطر اسپویل**************

به نظر من هر سه شخصیت نقاط سیاهی داشتن و همین باعث ابهام میشد.در واقع هر سه تاشون نکبت بودن!
وینس که بعد گذشت این همه سال هنوز نمیخواست قبول کنه آنی رو بخاطر رفتار خودش از دست داده و ربطی به کاری که جان کرده نداره.
آنی که روی بهترین دوست پارتنرش کراش داشته و باهاش همبستر شده.
جان که با دوست دختر بهترین دوستش رابطه داشته و با اینکه به نظرش ... دیدن ادامه ›› خشونت آمیز و حتی تجاوزگونه بوده بعد این همه سال به اصرار و تهدید وینس حاضر به اعتراف شده.
و در آخر رفتار آنی که باعث شد هر دوشون عذاب بکشن چون در واقع چه بهم زدن رابطه با وینس چه همبستر شدن با جان کاملا با اختیار خودش انجام شده نه حرکتی از پسرها که حالا سر همون به جون هم افتاده بودن.
البته این برداشته من هست.
رضا شجاعی
البته رابطه "جان" با "انی" بعد از جدایی "وینس" از "انی" اتفاق افتاده بنابراین خیانت محسوب نمیشه ولی اینکه دقیقا اون شب چه اتفاقی افتاده که "وینس" ...
تا جایی که یادمه رابطه جان و آنی دقیقا شب بعد از جدایی از وینس بود که خیلی برای وینس ناراحت کننده بوده اونم از سمت دوست صمیمیش از طرفی همین خشونت آمیز بودن در واقع دلیل خیالی بود که وینس به جان تحمیل کرد تا باورش بشه در حالی که آنی ردش میکرد.(یه جورایی وینس میخواست تا خودش شخصیت خوبه باشه و همه چی رو گردن جان بندازه ولی در اخر دیدیم که نتونست)
به هر حال خوبه که هرکسی میتونه برداشت خودشو داشته باشه همین جالبش میکنه
بله احتمالا یکی از نکات مثبت اثر به همین برداشت های متفاوت من و شما و دیگران از اون بر میگرده خانم مهدی.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اینکه شما برای نمایشنامه ای که تنها دو شخصیت داره از چندین بازیگر استفاده کنی و بطور متناوب اونها رو در جایگاه کاراکترها قرار بدی خود به خود "روال عادی" رو رعایت نکردی!!
اگر مثل بنده به متون ، آثار و وقایع دوران قاجار علاقه دارید پیشنهاد میکنم به تماشای این اثر بنشینید.

البته ایراداتی به نمایش وارده از جمله اینکه توالی وقایع می تونست روال منطقی تری داشته باشه ، بطوریکه در اواخر نمایش تازه اسماعیل بزاز باشی از نحوه ورودش به دنیای نمایش و آکتوری سخن میگه! در صورتیکه این اتفاق باید در ابتدای داستان شکل می گرفت.

همچنین با حذف برخی شخصیتها نه تنها ضربه ای به کل اثر وارد نمی شد بلکه ضرباهنگ نمایش سریعتر و زمان اثر هم کوتاهتر می شد.

اما درخصوص بازی جناب پناهنده ، به نظرم هرچی متن جلوتر می رفت بازی ایشون هم بهتر و جا افتاده تر و شخصیت اثر برای بیننده مانوس تر میشد.

با آرزوی موفقیت برای گروه نمایش گرامی.
سپاس از حضور و نظرتون رضای عزیز🙏🏻✨
۱۶ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
رضا شجاعی (peyman.jv)
درباره نمایش پس از i
اثری با تمرکز بالا بر بازیگری در به تصویر کشیدن ذهن بیمارِ شخصیت اصلی به کمک عوامل و عناصر صحنه بدون توجه به نمایشنامه در توصیف دنیای پریشان او!!
کارگردان سعی میکنه با فلش بک زدن ، به عومل ایجاد تروما در شخصیت اصلی بپردازه ولی خوب در این امر آنچنان که باید موفق نیست و سایر شخصیت ها (دکتر ، پدر ، مادر ، معشوقه و ...) نیز درست شکل نمیگیرند.
با توجه به عدم پرداخت درست علاقه "نشان" به موسیقی در طول نمایش هم نهایتا القای این امر که شاید موسیقی و هنر تنها راه نجات او از دنیای خود بیگانه اش باشه آنچنان که باید برای بیننده اثر متقاعد کننده نیست.

با آرزوی موفقیت بیشتر برای گروه نمایش گرامی.
راستش دیدن تلاش بی حد و حصر هنرپیشه ها و بازی خوبشون به همراه گروه موسیقی کاربلد ، انتقاد و نقد رو سخت میکنه ، ولی خوب ای کاش این تلاش و انرژیِ بالای گروه صرف نمایشنامه بهتری می شد.
من به شخصه دلیل و مزیت ایده و انتخاب "جن" برای روایت داستان رو متوجه نشدم؟ چون "جن" بودن کمکی به نوع روایت داستان نکرده و فقط بخش ابتدایی نمایش رو که به معرفی "جن" ها می پردازه بی جهت طولانی کرده.
شاید اگه نویسنده از مجسمه های داخل حمام فین ( که مابه ازای تاریخی هم دارند ) بجای "جن" برای روایت داستان "امیر کبیر" استفاده می کرد با نمایش به مراتب بهتر و منسجم تری مواجه می شدیم.
تغییر مدام بازیگرها در قالب شخصیتهای مختلف (یکبار در حالت جن ، یکبار در نقش زن پوش ، یکبار در حالت آخوند ، یکبار در نقش میرغضب ، یکبار در نقش امیرکبیر و ...) باعث میشه اون کاراکترها درست شکل نگیرن و در سطح باقی بمونن و بیننده با یه نمایش نامنسجم روبرو بشه.

با آرزوی موفقیت بیشتر برای گروه نمایش گرامی
عرض ادب و احترام
ممنون که نمایش مارو انتخاب کردین
نظر شخصی شما کاملا قابل احترام هست و ارزشمند
اما نظر شخصی با نظر نویسنده و دیگران کاملا متفاوت هست
انشالا در میزبانی مجدد شما با فکر راحت تر و دید بهتر نمایش و ببینید و بتونید بهتر متوجه کل داستان بشین
ممنون از شما 🙏🏻
۲۴ اسفند ۱۴۰۲
رضا شجاعی
جناب مداحی ممنون که مطلب بنده رو مطالعه کردید و پاسخ دادید ، متاسفانه نمایش مفهوم آنچنانی که نیاز به تفکر و تعمق داشته باشه و نیاز باشه شما برای درکش چندین بار اثر رو ببینید نداشت !! تنها چیزی ...
جناب شجاعی درود
نوشته تون درباره مشتقات جن برام جالب بود. ممنون..
درباره ی علت استفاده از جن، برداشت من این بود ک نویسنده از داستان های قدیمی ک میگفتن حمام ها جن دارن استفاده کرده؛ در واقع یه جن ک عاشق اجرای نمایشِ و در حمامی قدیمی زندگی میکنه و ب امیر کبیر ارادتی ویژه داره.
در واقع با متنی رئال طرف نیستیم.
البت با شما موافقم ک محتوای متن میتونست قوی تر و نیش دار تر باشه و ب قول شما ازین تعابیر بهره ی بهتری ببره.
۲۴ اسفند ۱۴۰۲
رضا شجاعی
جناب مداحی ممنون که مطلب بنده رو مطالعه کردید و پاسخ دادید ، متاسفانه نمایش مفهوم آنچنانی که نیاز به تفکر و تعمق داشته باشه و نیاز باشه شما برای درکش چندین بار اثر رو ببینید نداشت !! تنها چیزی ...
شما بزرگوار هستین و قابل احترام
انشالا دیداری باشه باهم بیشتر گپ بزنیم
۲۴ اسفند ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چنین آثاری بدون نگارش مجدد و خلاقیت در گنجاندن مسائل روز اجتماعی در متن اثر ، هیچگونه جذابیتی برای مخاطب امروزی نخواهد داشت. نشان به آن نشان که در شبی که من به تماشا نشستم ، هنرپیشه "سیاه" نمایش در اواخر کار رو به تماشاچی ها به التماس گفت "چیکار باید بکنم که شما بخندید و همراهی کنید؟!"

با آرزوی موفقیت برای گروه نمایش گرامی
ممنون از نظرتون ولی این متن ۴۰ سال پیش توسط آقای فتحعلی بیگی نوشته شده و وقتی ما بعد سالها مجدد تونستیم مجوز اجرا بگیریم، اما این متن بعد از گذشت سالها هنوز رنگ بوی زمان حال رو می‌دهد با کمال احترام به نظر شما نظر اکثر مخاطبین برعکس نظر شما بوده و وظیفه سیاه ارتباط با مخاطب میباشد تا مخاطب بتواند خجالت درون خود را بشکند و با نمایش ارتباط بگیردالبته این موضوع بسیار کم پیش آمده اما خیلی از شب هابود که خود تماشاچی هم سو با نمایش بودند و ارتباط خیلی خوبی گرفتند درکل خوشحال بودیم که در خدمت شما عزیز بودیم
۰۸ اسفند ۱۴۰۲
ممنون جناب سعیدی از اینکه مطلب بنده رو مطالعه کردید و پاسخ دادید. نظر شما متین هست ولی متاسفانه نمایش بدلایلی که عرض کردم به هیچ عنوان من رو راضی نکرد و حتی چندین بار تا آستانه ترک سالن رفتم.
۰۸ اسفند ۱۴۰۲
رضا شجاعی
ممنون جناب سعیدی از اینکه مطلب بنده رو مطالعه کردید و پاسخ دادید. نظر شما متین هست ولی متاسفانه نمایش بدلایلی که عرض کردم به هیچ عنوان من رو راضی نکرد و حتی چندین بار تا آستانه ترک سالن رفتم.
همچنین ممنون از شما بابت احترام به نمایش و نظرشما هم برای ما قابل احترام هست و همانطور که عرض کردم طبق نظرات خیلی زیاد از تماشاچیان متن هنوز حال هوای امروز را دارد و شاید یکسری جا محدودیت ها دست ما رو برای خیلی چیزها بسته باشد باز هم سپاس فراوان از شما
۰۸ اسفند ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در این نمایش با یک داستان مواجه نیستیم و تنها شاهد یکسری موقعیت ایجاد شده ( عمدتا کمیک) حول یک سوژه (منع شدن از نشستن روی صندلی) هستیم.این اثر می تونست خیلی بهتر و موجزتر باشه اگه از این سوژه و ایده اولیه درست استفاده میشد و کاراکترهای اضافی (پیرمرد ، مسئول کتابخانه ، توریست ، همسران دو شخصیت اصلی ) حذف می شدند.

نقطه قوت نمایش : بازی های تقریبا یکدست ، تیپ و شخصیتهایی که نسبتا خوب از کار دراومدن و شوخی هایی هم که عمدتا بکر و تازه هستند.

با آرزوی موفقیت برای گروه نمایش گرامی.
با وجود بازی یکدست هنرپیشه ها ، متاسفانه عدم خط روایی منسجم ، نبود نقاط عطف ، اوج ، گره گشایی و اشتباه در الگوی نمایشی که برای روایت این داستان انتخاب شده ، همچنین عدم تمرکز بر یک موضوع و از هر دری سخن گفتن ( مسکن مهر ، اعتیاد ، بیکاری ، تاتر ، جانبازی ، گرایش های سوسیالیستی و..... ) باعث شده بیننده با اثری نامنسجم و شلخته مواجه بشه.

درضمن طراحی صحنه و لباس به نحوی بود که تماشاچی حس می کرد قرارِ با اثری باستانی یا حماسی مواجه بشه در صورتیکه فحوی نمایش چیزی غیر از این بود!

با آرزوی موفقیت برای گروه نمایش گرامی.
سپاسمندم از اینکه تشریف آوردید کار مار دو به تماشا نشستین بسیار برای ما ارزشمند که نظرات شما بخوانیم
۰۴ اسفند ۱۴۰۲
احسان ملکی
سپاسمندم از اینکه تشریف آوردید کار مار دو به تماشا نشستین بسیار برای ما ارزشمند که نظرات شما بخوانیم
ممنون از اینکه نوشته بنده رو مطالعه کردید ، با آرزوی موفقیت بیشتر برای جنابعالی و گروه محترم نمایش
۰۴ اسفند ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شیزوفرنی : یک بیماری روانی جدی که در آن افراد " درک غیرمعمولی از واقعیت " دارند.

چنین پیش فرضی به نویسنده و کارگردان فرصت داده که از خلاقیت شون به درستی استفاده کنند تا گروه نمایشی اثری بغایت فرح بخش به صحنه ببرند.

من به شخصه ایده " پیامک " رو خیلی دوست داشتم.
ممنونم عزیز دل از نگاهتان
درک غیر معمولی از واقعیت👌👌
خلاصه و مفید و جامع
ممنون ک تشریف آوردید و برایمان نوشتید🙏
۲۸ بهمن ۱۴۰۲
حامد رحیمی نصر
ممنونم عزیز دل از نگاهتان درک غیر معمولی از واقعیت👌👌 خلاصه و مفید و جامع ممنون ک تشریف آوردید و برایمان نوشتید🙏
با آرزوی موفقیت بیشتر برای شما و گروه نمایش گرامی تون جناب رحیمی نصر
۲۸ بهمن ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید