در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال رامین جلادت | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:56:37
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
زنان آوینیون/ سالن هیلاج/ چهارشنبه ۷ آذر ۱۴۰۳

اگر زنان آوینیون رو مجرد و مجزا از نمایش آوینیون (کار قبلی حسن معینی) نگاه کنیم،
متنی قوی و عمیق و البته بازیهایی درخور داشت که حتمن ارزش دیدن رو داره.

ولی راستش برای من که نمایش آوینیون رو پارسال اون‌هم ۲ دفعه دیدم، زنان آوینیون به مراتب ضعیف‌تر بود و کار، به اصطلاح چُفت نشده بود.
بازیگر نقش کارگردان در زنان آوینیون، فرنوش نیک‌اندیش، با اینکه تلاش هم کرده بود، ولی هرگز نتونسته بود اون کاریزمای لازم رو که در نمایش قبلی، یعنی آوینیون وجودداشت، ... دیدن ادامه ›› اجرا کنه‌.
خوب این میتونه ایراد از کارگردانی، بازی، و یا عدم تمرین ِ لازم باشه.
ارجاع میدم به تحقیرها و تمسخرهایی که نقش کارگردان با بازیگرهاش میکرد، واقعن در زنان آوینیون خیلی سطحی و بی‌مفهوم بود و در نیومده بود.
با اینکه همین نوع ادبیات و نمایشنامه، عینن در نمایش قبلی (آوینیون)، وجود داشت و برخلاف ِ جدیده، خیلی به‌جا و اندازه بود.

در نهایت تشکر میکنم از گروه اجرایی،
و همونطور که در انتهای نمایش هم توسط گروه اعلام و خواسته شد، نظر واقعیمون رو باید بگیم، و من‌هم همین‌کار رو کردم.

امیدوارم حسن معینی، هم کارهای جدیدتر و بهتری رو ارائه دهند، و هم نمایش آوینیون با همون بازیگرهای قدیم رو یک‌بار اجرا ببرند.
من واقعن از اون اجرا حظ بردم.

مستدام باشید 🌺🙏
سلام ارادت اقای جلادت
در مورد بازی خانم نیک اندیش
این که کاراکتر از ظن شما اون کاریزمایی که لازمه رو نداره عمدیتیه که تمامن خواست من به عنوان کارگردان در تحلیل متن جدید بوده
در متن قبلی با بازی عزیز دل عبدالحمید گودرزی قرار بود یک فرادست دیکتاتور که جنسیتش هم مرده شکل بگیره
اما در این نمایشنامه و اجرای جدید
در تحلیل ما با کارگردان زنی روبرو هستیم که در عین حال که در خارج از ایران یک کارگردان بسیار ... دیدن ادامه ›› معتبره اما در داخل و در جامعه مردانه انچنان که باید رسمیت نداره و پذیرفته شده نیست و خب اگاهی کارگردان اجرا ازین مسئله اون رو دچار استیصال و به نوعی لکنت کرده ...
این جا ما با دو کارگردان به ظاهر عین هم ولی درتحلیل با دو کارگردان مرد (رسمیت دار)و زن (کارگردان غیر رسمی روبرو هستیم)
به هرحال ممنون بابت نوشتار صادقانتون
دم شما گرم
حسن معینی
سلام ارادت اقای جلادت در مورد بازی خانم نیک اندیش این که کاراکتر از ظن شما اون کاریزمایی که لازمه رو نداره عمدیتیه که تمامن خواست من به عنوان کارگردان در تحلیل متن جدید بوده در متن قبلی ...
ممنونم جناب معینی،

متشکرم از توضیحتون بابت تحلیل شخصیتی ِ هر دو کارگردان، یعنی گودرزی و نیک‌اندیش.

من همچنان کار قدیمیه‌ رو بیشتر از جدیده دوست دارم و فکر میکنم ارتباط بیشتری تونسته بود با تماشاچی بگیره. این موضوع از استقبالی ... دیدن ادامه ›› که از کار شده هم مشخصه.

ضمنن همراهِ من هم که زحمت تهیه‌ی بلیط زنان‌اوینیون رو کشیده بود و اتفاقن کار قدیمیه‌ (آوینیون) رو هم دیده‌اند، نظرش همین بود که کار قبلی، کار بهتری بوده.

باز هم ممنونم از پاسخ و توضیحتون🌺🙏

ارادتمندم

رامین جلادت
ممنونم جناب معینی، متشکرم از توضیحتون بابت تحلیل شخصیتی ِ هر دو کارگردان، یعنی گودرزی و نیک‌اندیش. من همچنان کار قدیمیه‌ رو بیشتر از جدیده دوست دارم و فکر میکنم ارتباط بیشتری تونسته بود ...
فدای شما ارادت ...البته که نظر عده ای برعکس بود ولی به هرحال همینه دیگه ...قربون شما
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
الف غین میم/ سالن ناظرزاده/ ۱ آذر ۱۴۰۳

متن سنگینی داشت و دیالوگها، خیلی سریع و
بی‌وقفه گفته می‌شد،
تند تند پشت ِ سر ِ هم،
بازیگرها دیالوگ‌هاشون رو می‌گفتند و واقعیتش
هیچ فرصت ِ حتا صدم ثانیه‌ای هم در اکثر ِ موارد، بین دیالوگهای آدمهای مختلف وجود نداشت و این مدل دیالوگ‌گفتن، فرصت ِ تعمق ِ بیشتر در برخی جملات که اتفاقن با بیان ِ تاریخی بودند رو ... دیدن ادامه ›› از آدم میگرفت.

نمایش رو علیرغم ِ طراحی صحنه‌ی خوب و زیبایی که داشت، خیلی مونوتون دیدم،

و گاهی موسیقی ِ پیوسته‌ی کار، از ارزش دیالوگها کم میکرد.

ارجاع میدم به لحظاتی که خواهر ِ آغامحمدخان میومد جلوی صحنه و بدون ِ موسیقی، در سکوت دیالوگ میگفت،
در این لحظات، تماشاچی بیشتر ارتباط می‌گرفت تا وقتی همیشه داره موسیقی همراه دیالوگها پخش میشه.

در کل کار ارزش دیدن رو داره،
به خصوص به خاطر بازیهایی روان، به خصوص نقش آغامحمدخان که خود افشین زمانی بازی می‌کرد و طراحی حرکات و صحنه و نور ِ خوب و اندازه‌ی این نمایش.

برای کارگردان و گروه، آرزوی درخشش دارم ✌️🪷🌹
عرض ادب
درباره موسیقی تا حدی بهتون حق میدم اما دلیلش نفس موسیقی در بک گراند که نه بلکه ولوم گاها بالاش بود که باعث میشد گاهی در اواسط اجرا تصور کنم اگه ردیف بالاتری بلیت خریده بودم ممکن بود دیالوگها اونطور که باید به گوشم نرسه، اما من باب دیالوگها که فرمودین نکته‌ای وجود داره و اون هم اینکه، نثر اینگونه نوشته‌ها طلب میکنه که دیالوگها شمرده شمرده اما پشت هم ادا بشن، مکث گاه و بیگاه در وسط اینگونه متن‌ها اتفاقا بیشتر باعث سردرگمی میشه و از قدر و منزلت اثر کم میکنه.
البته همه اینها برداشت‌های شخصی بنده‌ست و امیدوارم اساعه ادب تلقی نکنید🙏🌹
مهدیه سلیمانی
عرض ادب درباره موسیقی تا حدی بهتون حق میدم اما دلیلش نفس موسیقی در بک گراند که نه بلکه ولوم گاها بالاش بود که باعث میشد گاهی در اواسط اجرا تصور کنم اگه ردیف بالاتری بلیت خریده بودم ممکن بود ...
نه، چرا اساعه‌ی ادب؟
خواهش میکنم.

من خودم شخصن، متن این نمایش رو، خیلی بیشتر کارگردانیش دوست داشتم؛
در این حد تند گفتن ِ دیالوگهای کاراکترهای مختلف پشت ِ سر ِ هم و بدون لحظه‌ای مکث، تمرکز ِ حتا چندثانیه‌ای روی جملات رو میگیره به ... دیدن ادامه ›› نظر ِ من. اون هم دیالوگهای اغلب سنگین و عمیق.

و اینکه مکث ِ به اندازه (نه زیاد و نه کم)، لزومن از منزلت کار ِ تاریخی کم نمیکنه،
چه بسیار تاترها و فیلمهای تاریخی که دیالوگها، با سرعت ِ نُرم (و نه کُند)، ادا شدند و چیزی هم از منزلت اون اثر ِ تاریخی کم نشده.
الان کمال‌الملک ِ علی‌حاتمی یادم میاد که با اون ادبیات ویژه‌ی
حاتمی و نثر ِ پُر عُمقش، کلمات و جملات، با سرعت ِ معمول بیان شده‌اند و اثر، هنوز هم در قله‌ست.

ممنونم که نظرتون رو نوشتید
سپاس🙏🌺

رامین جلادت
نه، چرا اساعه‌ی ادب؟ خواهش میکنم. من خودم شخصن، متن این نمایش رو، خیلی بیشتر کارگردانیش دوست داشتم؛ در این حد تند گفتن ِ دیالوگهای کاراکترهای مختلف پشت ِ سر ِ هم و بدون لحظه‌ای مکث، تمرکز ...
حق با شماست، فکر میکنم کمی هم سلیقه‌ایه.
مثلا من اگه این دیالوگ‌های پر طمطراق رو با طمانینه بیشتر و زمان طولانی‌تر ببینم حدس میزنم حوصلم سر بره، وقتی دیالوگها تند بیان میشدن مجبور میشدم روشون تمرکز کنم و همین باعث میشد چهارستون حواسم بره پای اجرا و گذر زمانو فراموش کنم.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش اکتینگ/ سالن ناطرزاده/ ۳۰ آبان ۱۴۰۳

وقتی از "جادوی صحنه" حرف می‌زنیم،
از چه‌چیز حرف می‌زنیم؟

تاتری باوقار

پیشانی ِ بلند و نقطه‌ی طلایی این کار برای من، بازی ِ بی‌نظیر و بی اِشکال ِ محسن بهرامی بود، در نقش ِ زندانی ِ عاشق ِ سینما و بازیگری؛
با ... دیدن ادامه ›› یک طراحی صحنه‌ی درخور،
و اکبر زنجانپوری مُسلط به صحنه و کارگردانی.

جادوی صحنه و بازیگری، بیشترین موضوعیت ِ این نمایش بود که به نظرم کارگردان تونسته بود با بازی‌گرفتن از محسن بهرامی و تا حدودی هوشنگ قوانلو،
و اَدای درست و به‌جا و به‌اندازه‌ی کلمات و جمله‌های متن، به‌طور کامل و جامع حق ِ مطلب رو بیان کنه.

ممنونم از تهیه‌کننده‌ی کار، محمد قدس، که در ابتدای کار صحبت کردند و باوجود ِ حضور ِ برخی سلبریتی‌ها و آدمهای مثلن معروف در سالن، اِسمی از اونها به عنوان ِ "مهمان ویژه" نَیاوردند،
و از همه‌ی تماشاچیان به‌طور مجموع به‌خاطر حضور تشکر کردند، و نه فقط آدمهای معروف،
و این به نظرم خیلی رویه‌ی درستیه،
چرا که مهمانان ویژه، همه‌ی مخاطبینی هستند که در این شرایط اقتصادی و ترافیک و گرما و سرما و شلوغی و غیره، همچنان بلیط می‌خرند، وقت می‌گذراند، نمایش می‌بینند،
و چراغ ِ سالن‌های تاتر را همین مخاطبین گُمنام و معمولی، روشن نگه می‌دارند، نه سلبریتی‌ها و آدم‌های معروف.

ممنونم
ممنونم
باز هم ممنونم از محسن بهرامی با صدا و اَکت ِخوبش،
و اکبر زنجانپور که کار ِ شکوهمندی ارائه کردند. ✌️🪷

خوش اومدید
خوشحالیم که اجرا رو دوست داشتید 🙏🏼😍
علی کیهانی
خوش اومدید خوشحالیم که اجرا رو دوست داشتید 🙏🏼😍
سپاس فراوان 🙏🌺
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
انگلیسی/ سالن هامون/ آبان ۱۴۰۳

نمایشی درخور توجه،
کوچک اما شریف

موضوع کار که فوق‌العاده اندازه و به‌جا و خوب بود:

وجوه ِ شخصیتی ِ ۵ آدم ِ مختلف (از طریق ِ مواجهه با یک زبان ِ دیگر)

گرچه نمایش از نیمه به بعد، کمی اُفت کرد و انرژی ِ سازنده و گیرایی ... دیدن ادامه ›› ِ ۴۰ دقیقه‌ی اولیه رو نداشت، اما بازیهایی روان و کم‌نقص، و پس‌آرایی و نورپردازی عالی تا‌حدود زیادی عیوب کار رو پوشش داده بود.

در کل ارزش دیدن رو داشت.

از این کارگردان، نمایش صد درصد مرده رو هم پارسال در سالن ارغوان دیده بودم و هردو نمایش، در کارگردانی، بسیار قابل قبولند.

و درنهایت و همچنان
از صندلیهای سالن هامون چی بگیم که اشک آدمو در میار از بس کوچیک و غیراستاندارده.

آرزوی موفقیت دارم برای تیم اجرایی ✌️🌹

Amir Sharifi، سپهر، حسین بهمنش، امیر مسعود و نیما این را خواندند
امیرمسعود فدائی و فراز غلامی این را دوست دارند
صددرصد مرده هم در همین سالن بود
سلام آقا رامین
قربان نظر لطف شماست
اینم بگم که انگلیسی توسط‌ من و برادر عزیزم امید امیدی کارگردانی شده
در کار قبلی هم من باز امید امیدی همکاری داشتیم
و این دومین همکاری ماست .

فراز غلامی
سلام آقا رامین قربان نظر لطف شماست اینم بگم که انگلیسی توسط‌ من و برادر عزیزم امید امیدی کارگردانی شده در کار قبلی هم من باز امید امیدی همکاری داشتیم و این دومین همکاری ماست .
خواهش می‌کنم و بسیار هم عالی آقای فراز.

منتظر کارهای آتی ِ شما هستیم.✌️🙏
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دایره گچی قفقازی/ سالن‌اصلی تاترشهر/ آبان ۱۴۰۳

پنجشنبه دومین شب اجرا، این کار رو دیدم.

متاسفانه گروه از یکدستی لازم برخوردار نبود و حرکات ترکیبی و دسته‌جمعی که روی سن انجام می‌شد، در بعضی موارد به‌شدت ناهماهنگ بود. اون‌قدر که این سوال پیش میاد که چنین نمایشنامه‌‌ای غنی‌ و تعداد بالای بازیگران، واقعن چقدر تمرین داشتند؟!

و البته فکر نکنم این‌حجم از ناهماهنگی ربطی به شبهای اول اجرا داشته باشه، که بیش و پیش‌تر به کارگردانی و طراحی مربوطه ... دیدن ادامه ›› به گمانم.

اجرای موسیقی ِ زنده هم نتونسته بود کمک چندانی به اصل ِ موضوع کنه، که حتا در برخی موارد، موسیقی هم ناهماهنگ با اجرا بود و خلاصه بلبشویی شده بود تو یه سری صحنه‌ها.

از نقاط قوت، نورپردازی ِ خوب و به‌جا و اندازه بود که کمترین میزان اشتباه رو هم در کل این اجرای دوساعته داشت.

در انتها خسته نباشید میگم
و امیدوارم کل گروه در اجراهایی دیگر بدرخشند. ✌️🌹
آفاق زردشتی
ممنون از حضور و نظر ارزشمندتون‌ 🙏🏻
سپاس 🙏✌️
رازیما میرزایی
ممنون از دقت نظر شما ، البته که باید به جوان های کم تجربه اجازه داد تا صحنه رو بشناسن و بتونن خودشون رو ثابت کنن ، شاید کمی زمان ببره اما قطعا ارزشش رو داره 🤍
بله همینطوره. سپاس ✌️🙏
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گورپلاس/ قشقایی/ مهر ۱۴۰۳

نمایشی روان و بی اَدا و قصه‌پرداز،
بازی‌هایی کم‌نقص،
و ارزش یک‌بار دیدن رو داشت.
بازی مهدی یگانه رو بیش از بقیه می‌پسندم

فکر میکنم باید از این نمایش‌های بی ادعا و در سالن‌های کوچک حتمن حمایت کرد.

با آرزوی درخشش✌️🌺
ورق‌الخیال/ سالن سمندریان ایرانشهر/ شهریور ۱۴۰۳

پیش از همه اینو بگم که
احتمال زیاد این تاتر رو دوباره هم خواهم دید.✌️🌺

یکم/ داستان زشت بلیط بیرون از ظرفیت و
تشکچه‌های روی زمین!

از مدیریت سالن سمندریان ( ایرانشهر)، و یا کارگردان اثر (هر کدام که مسوول فروش خارج از ظرفیت هستند)، خواهشمندیم این داستان بلیط بیرون ... دیدن ادامه ›› از ظرفیت و تشکچه رو تموم کنند! در خیلی نمایشهای دیگه هم دیده شده که تشکچه روی زمین جلوی ردیف ۱ و یا دوتا فشرده بین ردیفها میندازند و معلوم نیست پاهای کسانی که ردیف ۱ نشسته‌اند یا افرادی که رو زمین نشسته‌اند، چیکار باید بکنند! ابن‌کار واقعن بی‌احترامی به حقوق تماشاچی‌ست.
چطور سالنها، با نصب استند و پوستر روی دیوار، تماشاچی را ملزم به رعایت بسیاری چیزها می‌کنند، ولی خود با فروش بلیط خارج از ظرفیت و تشکچه! حقوق ِ تماشاچی را نقض میکنند!

دوستان آدمها هزینه کرده‌اند و زمان گذاشته‌اند! اگر واقعن یک نفر تماشاچی حالش بد بشه و ملزم به خروج از سالن باشه، با اون همه تشکچه وسط راهروها و رو زمین، تکلیف چیه؟!

بلیط بیرون از ظرفیت، اصول خودش رو داره که مثل سالن استیج ناطرزاده، درراهرو کناری، صندلی ِ اضافه گذاشته میشه، و منطقی به نظر میرسه، و برای هیچ‌کس مزاحمتی ایجاد نمیشه!اما تشکچه روی زمین جلوی ردیف ۱ و غیره، واقعن خارج از قاعده‌ست.


دوم/ تاتر برای همه

تشکر و قدردانی بسیار ویژه دارم از کارگردان ورق‌الخیال، که علیرغم حضور یک سلبریتی و همسرشون در اجرای شنبه ۱۷ شهریور، اما در رورانس اسمی از این سلبریتی نَیاوردند و به عنوان مهمان ویژه از ایشون در پایان کار، تشکر یا اسمی آورده نشد، و این کار یعنی همه‌ی تماشاچی‌ها مهم هستند.

تجلی عملی ِ شعار "تاتر برای همه"

و ای‌کاش بقیه‌ی گروه‌های تاتری هم یاد بگیرند و در انتهای نمایش، انقدر از مهمان ویژه، مهمان ویژه، مهمان ویژه اسم نَبرند!

واقعن تفاوت افرادی مثل همه‌ی ما که بلیط تهیه می‌کنیم، هزینه و وقت میگذاریم و از تاتر کشور حمایت میکنیم با مهمانان ویژه‌ی برخی تاترها چیه؟؟
غیر از اینه، که اگر مخاطب نباشه، نمایش شما هم کمرنگ میشه؟

آقای اسماعیل گرجی ممنون ممنون ممنون👊🤚

سوم/ هنر ِ بازیگری

پیش از این، بازی عبدالحمید گودرزی در آوینیون رو دیده بودم، اون هم ۲ بار، که اونجا بسیار مسلط به نقش و صحنه،
و در این‌کار، میشه گفت بی‌نقص و دلچسب بازی کرده بود.

البته که همه‌ی بازی‌ها در این نمایش بی نظیرند.

در پایان، تبریک می‌گم به تیم کارگردانی و بازیگری،
که موضوع بسیار استعاری و پرمعنایی رو در قالب نمایش ورق‌الخیال روی صحنه مسلط و جذاب طراحی و اجرا کردند.🌺✌️
من از لحظه ورود فکر میکنم اگر با این اضافه ظرفیتی که میفروشن خدایی نکرده اتفاقی بیفته چه فاجعه‌ای میشه.. همیشه استرس این قضیه رو دارم تو این شرایط.
۱۸ شهریور
غیر از متن پر معنا با بقیهٔ نوشتهٔ شما هزار درصد موافقم!
۱۹ شهریور
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
رامین (u.ie8oj5)
درباره نمایش رابطه i
رابطه/ سالن قشقایی/ مرداد ۱۴۰۳

نمایشی روان و منسجم

بیش از هر چیز، چینش ِ طبقات ِ آپارتمانی چند طبقه،
در دکوری ساده اما خلاقانه به چشم میاد.

طراحی کار، ایده‌ی خیلی جذابی داشت.
نمایشنامه ساده، اما داستانی سرراست و قصه‌گو داشت، چیزی که بسیاری از نمایش‌ها از آن بی‌بهره‌اند.

کار ... دیدن ادامه ›› ِ تجربی و ایده‌دار، که باید تبریک بگم به کارگردان بسیار جوانش که خودش هم در یکی ازنقش‌ها بازی می‌کرد.

و فکر کنم نویسنده، و کارگردان،
خیلی به کارگردان سینمای کُره‌، پارک‌چان ووک ارادت دارند.
چرا که غیر از اسم اوردن ازش در طول اجرا، موسیقی ِ آخر نمایش رو هم اختصاص دادند به یکی از فیلم‌های ماندگار ِ پارک‌چان ووک به اسم اولد بوی (پیر پسر).

درکل و علیرغم ضعفهایی که به‌خصوص در بازیها وجود داشت، ارزش یک‌بار دیدن رو داره
و به نظرم خیلی خوبه که از این کارهای تجربی که انرژی و وقت زیادی براشون گذاشته میشه، حمایت کنیم و بریم ببینیم.

با آرزوی موفقیت‌های بیشتر ✌️🌺
زیگموند/ تالار حافظ/ مرداد ۱۴۰۳

نمایشی قابل تامل و فکورانه،
من در کل دوست داشتم این کار رو، گرچه ایرادهایی هم در نمایشنامه دیده میشد.

چند روز ِ آخر زندگی فروید، با همه‌ی توهماتی که داشته، فکر میکنم به خوبی نمایش داده شده بود؛ گرچه میتونست بهتر هم باشه.
کارگردان نکات جالبی رو به‌خصوص در پرده‌ی مواجهه‌ی حاخام یهودی و فروید، به تصویر کشیده بود.

طراحی صحنه‌ی ساده و در عین حال پُرمعنا، کمک میکرد به مفهوم ِ کار.
نقش ِ فروید زیاد دلنشین نبود،
و درمقابل بازیگر ِ حاخام ِ یهود و ... دیدن ادامه ›› کارل‌گوستاو یونگ (مشترکن) یعنی شهروز دل‌افکار، بسیار مسلط به صحنه بودو تونسته بود توجه همه رو جلب کنه.

رورانس کار هم با صحبت‌های درست و به‌جای شهروز، کار رو دل‌نشین‌تر کرد.

زیگموند، ارزش دیدن رو (البته به نظر من) داره ✌️🌺
دعوت به مراسم قطع دست/ سالن ۱ شهرزاد

نمایشنامه (مارتین مک‌دونا): ۷ از ۱۰
کارگردانی و طراحی: ۳ از ۱۰
بازی (فقط محمد نادری و محمدهادی عطایی): ۸ از ۱۰

کار ِ کمدی جالبی بود و متن ِ بهتر.

سالها پیش، کاری از منیژه مُحامدی دیده بودم که محمد نادری در اون بازی می‌کرد و بسیار مسلط به صحنه بود.
در این نمایش هم همونطور که انتظار هم می‌رفت، تسلط به نقش و صحنه، به جذابیت ِ کار افزوده.

خسته نباشید میگم خدمت گروه
با آرزوی موفقیت‌های بیش‌تر ✌️👏🌺
نمایش چاپلین/ سالن اصلی تاتر شهر

ایده: بسیار جذاب (تقابل چارلی‌چاپلین و هیتلر در جهان ِ برزخ).

اجرا: بسیار بسیار ضعیف:

اجرایی گنگ و نامفهوم و نمایشنامه‌ای بدون خط داستانی و شُعارزده، با چاشنی ِ خواننده‌ی اُپرایی.

به عنوان مثال:
تقابل ِ عصای چاپلین و سگ ِ هیتلر در جهان برزخ، پتانسیل بسیار بالایی برای تفکر و سپس اجرا میتونه داشته باشه، که به سطحی‌ترین ... دیدن ادامه ›› شکل ِ ممکن، این تقابل به اجرا در اومده.

در بسیاری اوقات، نمایش سعی داشت با داد زدن و فریاد و البته تکرارو تکرار و تکرار ِ یک جمله، توجه تماشاچی رو بگیره،
مثل جمله‌ی تکراری آ ارتش آلمان در برزخ: "هیتلر جن زده‌ست! هیتلر جن زده‌ست! هیتلر جن زده‌ست!" با داد و فریاد البته!

یا تکرار ِ جمله‌ی زن هیتلر به زن چاپلین:
" اُنا میتونم بغلت کنم؟ اُنا میتونم بغلت کنم؟..."
و همچنان میتونم بغلت کنم ....

راستی چرا هیتلر در برزخ، کمی تا حدودی به هیتلر در واقعیت شبیهه، ولی چاپلین در برزخ هیییچگونه شباهتی به واقعیت نداره؟!
چارلی چاپلین دارای جثه‌ای کوچک و قدی کوتاه بوده که بازیگر نقش چاپلین، به هیچ‌وجه به این نقش نمیخورد.

و در نهایت میشه گفت، اونقدر این نمایش پراکنده و گنگ بود که میشد اسم نمایش رو گذاشت "هیتلر"،
یعنی همونقدری که به چاپلین پرداخت شده، تقریبن به هیتلر هم پرداخت شده،
به جز اون جمله‌ی آخر چاپلین که گفت: "چاپلین بودن سخته".
که جمله‌ی جالبی هم بود.

در نهایت خسته نباشید میگم 🌺✌️
و امیدوارم چنین موضاعت جذابی، مثل پرداخت به یکی از مهم‌ترین هنرمندان ِ تاریخ ِ معاصر (چارلی چاپلین)، خیلی عمیق‌تر و به دور شعار زدگی، تبدیل به نمایشنامه بشه.
دقیقا درست میگید ایده خیلی خیلی جذاب بود اما اجرا نه متاسفانه و تکرار ها به قدری زیاد بود که اثرش رو‌از دست داده بود ، تقابل عصا و سگ خیلی میتونست جذاب باشه .
فرناز زرین فکر
دقیقا درست میگید ایده خیلی خیلی جذاب بود اما اجرا نه متاسفانه و تکرار ها به قدری زیاد بود که اثرش رو‌از دست داده بود ، تقابل عصا و سگ خیلی میتونست جذاب باشه .
بله همینطوره واقعن.
۱۱ مرداد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خاک‌سفید دارای حفره‌هایی در نمایشنامه بود،
اما اجرای قابل قبولی داشت.

و از سالن بی‌نظم هیلاج بگیم که ساعت شروع رو ۹ زده و ساعت ۹:۳۰ اونم با زور و ضرب درب سالن رو باز کرد!
واقعن دوستان اونقدرها کار خاصی نداره سر موقعی که اعلام شده، درب سالن باز بشه‌ها !!
تالار وحدت هم انقدر طول نمیده!

بازی مهدی یگانه رو خیلی میپسندم. همونطور که قبلن بازیش رو در نمایش "ما هم مردمی بودیم"، دوست داشتم.

خوشحالم که مهدی یگانه ... دیدن ادامه ›› بازیگر ِ بی‌حاشیه و فعلن بی اسم و رسمیه؛ (و امیدوارم به ورطه‌ی سلبریتی‌شدن و معروفیت و غیره نیفته، چون نتیجه‌ش رو در بسیاری از بازیگرها داریم میبینیم!).

در کل نمایش خاک‌سفید ارزش دیدن رو داشت.
خسته نباشید میگم 🌺👏
این دعایی که میکنید برای خود بازیگر دعا محسوب نمیشه ها 😄😄 بنده خدا انقدر زحمت میکشه که دیده بشه. امیدوارم دیده بشه چون حقش خیلی بیشتر از ایناست.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
رامین (u.ie8oj5)
درباره نمایش پس از i
نمایش پس از، به اندازه و کامل ✌️🌺
نقش ِ مکمل ِ مرد رو حتا بیش از خود ِ نقش اصلی یعنی نشان، میپسندم.
که نقش مدیر مدرسه، و قاضی دادگاه و تمام ِ تصویرهای ذهنی رو بازی می‌کرد.
درون ِ ذهن ِ "نشان" بسیار به‌جا و به‌دور از زیاده‌گویی، نمایش داده شد.
حتمن ارزش دیدن رو داره

یک درام ِ روانکاوی با بازی‌‌هایی تاثیر گذار

با امید موفقیت‌های بیشتر برای تیم اجرایی👏👏👏
کار ِ به اندازه و متن ِ فوق‌العاده‌ای از داستایفسکی:
به صرف ِ بورش و خون

صابر ابر، گرچه بازی و اَکت چندانی نداشت، اما با مونولوگ‌گویی ِ بسیار قوی، به شدت مسلط به صحنه بود.
بازی ِ بی‌کلام ِ فاطمه نقوی تاثیرگذار بود.

حاوی ِ اسپویل:
برداشت من این بود که
نقش اول یعنی صابر ابر، یه آدم مالیخولیایی به سبک ِ نقش‌اول‌های همیشگی ِ داستایفسکی‌ست، که آرزوهای خودش رو داشت ... دیدن ادامه ›› نقل می‌کرد و نه واقعیت‌ها رو!
در واقع یه بیمار روانی که فقط تو خیالش خونه داشت و پنجره و آفتاب! و هیچکدوم رو نداشت! یه آشپز ساده در یک نوانخانه یا رستوران بود که از قضا عاشق ِ دختری میشه که او هم چیزی نداره و یا طبق ِ پرده‌ی آخر، دختری که شبیه یا خود فاحشه‌ست، و در نهایت هم به دست مرد، کُشته میشه.
فاطمه نقوی هم به نظرم مادر ِ صابر نبود، بلکه خدمه‌ی اون نوانخانه یا رستوران بود.

در کل کار جسورانه و مدرن ِ خوبی بود و حتمن ارزش دیدن رو داره. ✌️🌺
نمایش طلوع خونین، اتفاقن محتوا و پیام جذابی داشت، اما فُرم و اجرای این محتوا در حدی ضعیف و غیرقابل توجیه بود، که هرگز نمیشه به اون محتوا حتا کمترین امتیازی داد!

این حجم از قطع شدن صحنه چه توجیهی داره؟ کات‌های مداوم و پی‌درپی، باعث قطع شدن خط روایی داستان میشه. گاهی آدم احساس میکرد کارگردان به عمد، این همه نمایش رو قطع و وصل میکنه که کسی چیزی از روایت متوجه نشه!

در بسیاری از قسمتها، پادشاه(نقش اول) در منتهاترین قسمت صحنه(اون دور دورا) و تازه پشت به تماشاچی نشسته بود و دیالوگ هم میگفت! اگر دیالوگ نمیگفت، باز یه نیمچه توجیهی ... دیدن ادامه ›› داشت.

نور پردازی که اکثرن از جانب بود، نتونسته بود در خدمت ِ و محتوا باشه، و به نظرم نور از بالا خیلی خیلی بهتر ارتباط برقرار میکرد. واقعن بسیاری از بازیگرها حتا دیده هم نمیشدن. و این دیده‌نشدن، نه تنها کمکی نمیکرد که بدتر، از ارتباط با تماشاچی خیلی کم کرده بود.

انگار دوستان تلاش کرده بودن که یه کار آوانگارد و مدرن تولید کنند، که با وجود زحمتهای زیاد، کار درنیومده بود.

آرزوی موفقیت دارم برای تیم طلوع خونین در اجراهای دیگر 🌹👊
نمایش روزمرگی، قصه‌ی روتین و روزمره‌ی یک زن و شوهر است که علیرغم موضوع و متن ِ به‌جا و اندازه، از بازی‌های ضعیفی برخوردار بود. حضور شخص سوم یعنی فرزین محدث، نکته‌ی عطف داستان بود و بازی خوبی داشت. ولی بازیهای دیگه، هیچ حسی رو منتقل نمی‌کردند و انگار روخوانی ِ متن بود بدون حس. در کل، یه نمایش متوسط روبه ضعیف، با یک نمایشنامه‌ی اندازه. 🌹👊
ما هم مردمی بودیم رو پنجشنبه ۱۰ اسفند دیدم.
کار جمع‌و جور و بی‌اَدا اطواری بود و به دلم نِشست.
داستان سرراست و مستقیم خانواده‌ای بی‌بضاعت که تا حدودی آدم رو یاد ِ فیلم ِ تحسین‌شده‌ی "ابد و یک‌روز" می‌اَنداخت.

نمایشنامه در جاهایی شعاری می‌شد و زیادی گُل‌درشت.
از بازی‌ها، بیش از همه مهدی یگانه می‌درخشید و تقریبن بی‌نقص بود.
طراحی حرکت‌ها و میزانسن کار هم خیلی خوب بود.
و البته موسیقی زنده‌ی نمایش که بسیار نقش ِ مثبتی در اِجرا داشت.
در کل، تاتری بود که ارزش دیدن را داشت.
با سپاس از تیم نمایش و عزیزان✌️🌺
نمایش ۱۹۹۹ کار ایوب آقاخانی رو پنجشنبه ۲۶ بهمن دیدم و فارغ از جَوّ ِ شلوغ داخل سالن که متاثر از اکثر تماشاچی‌های غیر تاتری در این شب بود، نمایشنامه و کارگردانی قابل قبولی داشت.
گرچه صدای خنده‌های بی‌دلیل و زننده‌ی برخی حُضار و حتا مهمانان ویژه!! و همهمه و صحبت مداوم تماشاچی‌ها، نمیگذاشت با موضوع جالب نمایش، ارتباط برقرار کرد.

بیش از ۲۴ سال هست که در تهران، تاتر میبینم و حقیقتن تا به حال در این حد شلوغی و همهمه در هنگام اِجرا به یادم نمیاد.
اگر هم شلوغی‌ای بوده، کارگردان یا بازیگر، نمایش رو برای چند لحظه قطع کرده و تذکر ِ لازم رو داده‌اند.

به عنوان کمترین مخاطب ِ تاتر، فکر میکنم با این حجم از صدای بلند ِ حرف‌زدن ِ تماشاچی‌ها، حتا بازیگرها هم تمرکز صد در صدی ندارند.
سکوت ِ محض در سرتاسر ِ یک اِجرا، لازمه‌ی اولیه‌ی یک تاتر است.

ممنون که وقت گذاشتید و پیغام من رو خوندید. ✌️🌺
برای بار ۲ دوم نمایش آوینیون رو پنج‌شنبه شب دیدم.
اجرای فوق‌العاده و کم‌نظیری بود و
برای بار دوم، نکات جدیدی هم برام داشت.
مثل اینکه
من فکر میکنم کارگردان ِ داخل نمایش یعنی گودرزی، برخلاف تصور ِ ظاهری، در واقعیت هیچ تمایلی به بازیگرش یعنی ملیحه بقایی نداشت و به اصطلاح باهاش "تیک" نمیزد.
و فقط داشت در طی تمرینها، با بازیگرهاش "بازی" میکرد تا هرچه بیشتر حرص ِ جوشقانی رو در بیاره، به این هدف که جوشقانی رو بتونه به نقش ِ مکبث برسونه.
در واقع گودرزی فقط ۱ هدف داشت و اونم عنوان نمایش یعنی "آوینیون" بود.
البته این برداشت ِ من هست و خود کارگردان حسن معینی میتونند ... دیدن ادامه ›› نظر من رو تایید یا رد کنند.

از دیگر مزیتهای دیدن ِ دوباره‌ی نمایش، معاشرت و رفاقت با سعید عساکره عزیز هم بود.👊✌️

بازی‌ها همه‌گی فوق‌العاده و چند دقیقه‌ی پایان ِ کار، همه‌ی ما لذت دوچندان بردیم.

دمتون گرم🤚💟
سلام برای بار دوم هم ممنونیم ازتون
خوشحالیم باعث افتخار ماست
خداروشکر
ضمنا کاملا درسته و تحلیل خود ما مبنی بر این جریان بوده
چه خوب
۲۳ دی ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با سلام به گروه تاتر "آوینیون" و خوانندگان،

کار ِ صمیمی و درجه یکی بود.

به نظرم بازی‌ها (به‌خصوص آقایان جوشقانی و عساکره و گودرزی) بی اَدا اُصول و از سر ِ عشق و علاقه به صحنه و اِجرا شکل گرفته، و نمایش تونسته بود ارتباط ِ بی‌واسطه‌ای با مخاطب ایجاد کنه. دست ِ کم برای من این‌طور بود.
به نظرم عدم وجود طراحی صحنه و لباس در این‌کار، نه تنها بد نبود بلکه به فضای رئالیستی ِ نمایش داشت کمک می‌کرد.
خوشحالم این‌کار رو دیدم و راستش بدم نمیاد دوباره هم ببینم. 👊✌️
سپاس ممنون و لطف دارید ...خوشحالیم که تونستیم این ارتباط رو شکل بدیم .دم شما گرم
۱۶ دی ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید